شوهرم یه رفیقی داره که واقعا بی فرهنگه یه ادم دو رو و بی اخلاق پریشب که شوهرم پیشم بود رفیقش بهش زنگ زد انگار کارش داشت من دیدم بهش زنگ زده ناراحت شدم
چون بارها پیش اومده این اقا و خانوادش باعث ناراحتی ما بودن
شوهرمم قرار بود دیگه باهاش بیرون نره ولی خب فرداش رفت کارشو انجام داد
بعد بهم زنگ زد و حرف زدیم گفتم ناراحتم
گفت چرا گفتم که خوشم نمیاد با این فلانی مراوده داشته باشی
مستقیم بهم گفت به تو ربطی نداره من دارم کار خودمو انجام میدم و وقتی تو پول خواستی داشته باشم بهت بدم
اصلا اینو گفت لال شدم هیچوقت همچین برخوردی باهام نداشته عجیب بود برام میدونم بعد این جمله به تو ربطی نداره خواسته ماسمالی کنه با ادامه جمله
منمگفتم اوکی دیگه بهت کاری ندارم و قطع کردم از دیروز دیگه جواب تماساشو ندادم
بنظرتون زیادی قهرم؟ اصلا کارم درسته؟
همش با خودم میگم مگه اون رفیقش چی داره چقدر عزیزه که حاضر شده بمن بگه ب تو ربطی نداره