همسرم با مامانش قهر
بعد الان بعد چندماه فهمیده مادرش مریض
اینم بگم عمده مریضیهامادرشوهرم بخاطراین ازبس درحال کارکشیدن از خودش
واسه دخترش و بچه های دخترش
بعد من به همسرم گفتم خوب اگر مامانت واقعا حالش بد باشه یعنی خواهرت نمیبرش دکتر؟
گفت نه با اون نمیاد
درصورتیکه اصلا خواهرشوهرم با شناختی که ازش دارم
یکبارهم سعی نکرده مادر رو ببره دکتر
و کلا بیخیال براش مرده و زنده مادرش
اینم بگم تو این ۱۵سال که من عروس اینام فقط شوهر پرستار و دکتر ببر مادر پدرشه
باقی خودشون کنارکشیدن البته خوب حق هم دارن وقتی این خر مفت هست
خب تو چرا بحث میکنی؟
یعنی مادرشوهرش برای شوهر شما اندازه چند دفعه دکتر بردن هم زحمت نکشیده؟
حالا شاید خواهرشوهرت کوتاهی هایی داشته باشه ولی اینکه زنده و مرده بودن مادرش برای فرقی نداشته باشه هم زیاده رویه
بعد بحثمون گفت سرم درد گرفت (سردرد میگرنی داره شوهرم از دست خانواده مزخرفش)
منم گفتم زنگ بزن خواهرت بیاد ببرت دکترخوب
تو رابطشون هیچگونه دخالتی نکن.
وای چقد مث خونواده شوهر من هستن😑
نمیدونم من بشخصه خودم هیچوقت واسم مهم نیست خواهرم چیکار میکنه خودم عشق مادرمه و هر کاری بتونم براش میکنم کاری ندارم بقیه چی فکر بکنن
شاید همسر شمام مادرشو واقعا خیلی دوست داره
[QUOTE=]وای چقد مث خونواده شوهر من هستن😑[/QUOTE]
حالم از شوهرم بیشتر بد تا از خانواده ش
چون این احمق وگرنه تا خر نباشه خرسوارنیس
مادرشه هر چقدرم که باهاش قهر باشه چیزی عوض نمیشه، یه عمر زحمت کشیده شسته غذا داده شب نخوابی کشیده حالا اندازه یه دکتر بردن یعنی پسرش نباید براش انجام بده؟
مامان من بدبخت خودش،دکتر میره کاراشو میکنه چون من خودم مریضم پدرشوهر نداری؟ اون چرا نمی‌بره ؟
سراین‌چیزا با همسرت بحث نکن اعصابتون الکی خراب میشه
[QUOTE=]مامان من بدبخت خودش،دکتر میره کاراشو میکنه چون من خودم مریضم پدرشوهر نداری؟ اون چرا نمی‌بره ؟ سراین ...[/QUOTE]
پدرشوهرم جوانیش دنبآل دختربازی بوده الانم پیرشده خودش به موش مردگی زده ولی ازهمه والا سالمتر حتی از پسراش
