اصلا درست حسابی بغلش نگرف براش ذوق نکرد دارم میمیرم حس میکنم دوسش ندارع اومد دنبالم بیمارستان هیچ نگرف کلی گریه کردم رف گل شیربنی گرف ولی چ فایده الان صد بار صداش زدم پاشو میترسم بیدار بمون ببرم بچرو بشورم بیدار تشد تنهایی بردم شستم بعدخودم دسشویی رفتنی بچرو بردم گذاشتم پیشش میگم عشق مامان بمون پیش بابای پشتشو کرد ب بچم درصورتی برای اولی میمرد شبا تا صبح بالاسرش بود همه کارشو میکرد ب این حتی دس هم نمیزنع