همسر من از همسر خواهرم بدش میاد،بعد نمیزاره خونه خواهرم برم ،دلیلش هم اینه که دامادمون عروسی مون رو بهم زد که حق داره و ...حالا منم بخاطر این نمیرم خونه خواهرم ،اونم لج کرد گفت پس منم نمیام،گفتم هر جور میل داری ،خواهرم هر سری زنگ میزنه این هی میگه قطع کن شوهرش پیششه،قطع کن ..دیگه امروز قاطی کردم باهاش دعوام شد ،گفتم از همه تون خسته شدم روانیم کردن ،خیلی تحت فشارم ...شوهرم آدم خوبیه ولی خسته شدم از این رفتاراش چیکار کنم،سال دیگه من کلا قراره از خانوادم دور شم،تهش سالی یه بار ببینمشون، خستم کردن کلی فشار رومه ،خیلی اعصابم خراب شده دلم گرفته