نگرفتن نمیشه ...بگیر ....پدر من خونه ساخته سه طبقه ...طبقه اول را ساخت کابینت زد داد دست مستاجر .کابینت ارزون شد صد میلیون تومان .طبقه دوم کابینتش یهویی شد صد و بیست میلیون تومان .اون هم بدون جزیره اش...پول بابام تموم شد .طبقه ما و بابام که باهمیم بی کابینت موند.....پکر بود و ناراحت ..کابینت خانه قدیمی خودمون را خاکی بود دو تا تکه بیشتر نبود.تمیز کرد رنگ زد .اورد .ابجیم سرویس ارایشیش کشویی بود لازم نداشت گذاشتیم اشپزخونه .میزو صندلی نمیخواست .کهنه بودند داد به ما گذاشتیم جای جزیره.میز کامپیوتر هم رنگ زدیم .جای میزاشپزخانه .
خواهرم مستاجره بابامه همه چی را نو خرید .با وام ...
ما نود میلیون پول داریم .بابام بازنشسته است خودش را کرد عضو خیریه .وکارمند رایگان اموزش و پرورش شد.مهمون خونه ما خیلی امدند .شاخ دراوردند....مادرم با خوشرویی من با کمال لبخند شاد ازشون پذیرایی کردیم ...امدند خانه جدید ببینند .خاله ها گفتند این چه زندگی دارید ...فاجعس....ولی خیلی ها دلشون میاد بیان خونه مون ...هربار زنگ میزنند دعوتشون کنیم .
میدونم مشاوره خوبی نیستم .همه میگند فاجعه ایم .
ولی ما شادترین و ریلکس ترین زندگی داریم توش دعوا نیست ...هیچ چی حتی ذره ای..