دیشب سریه مسئله ی کوچیک بحثمون شد البته من دچار سوتفاهم شدم، این چندروزه ام اصلا حال و حوصله نداشت یه جوری شده بود منم بی محلی هاشو میدیم غصم میگرفت البته اینم بگم یه دوروزم مریض بود، دیشب بخاطر همون بحثمون بجای اینکه بگه اشتباه شده همه چی بهم گفت، اومدم خونه پیام دادم ببخشید ک ناراحتت کردم گفت باشه ولی گلایه هامو ازش کردم گفتم 7ماهه یا کارداری یا مریضی یا حوصله نداری بعد بهم گفت فعلا نبینمت نه خودتو نه پیاما تو منم از حرصم گفتم دیگ کلا نمیخواد ببینی فکر میکردم ادم زندگی هستی اشتباه فکررکردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
والا مار از این یه ذره حرفی شما زدی چمیدونیم که چی شده و جزیبات چیه شاید طرف مش ...
من خودمم میدونم ک تقصیر من بوده ولی چرا دیگ میگه اگه
خونه ی خودمون غذا اضافه بمونه میزنم م تو سرت، چرا اضافه میاد نمیخوری یا نمیریزیی دور یا نمیبری خونتون، منم به هوای داداشش ک شاید بخواد بخوره نگه میدارم،