یکونیم سال تمام شبانع روز باهزینه خودم بدون اینکه کسی حمایتم کنه درس خوندم...روزی ۱۰ساعت..۱۲ساعت.....سرکتابم خوابم میبرد..ازگردن دردو چشم دردهم ک نگم....هرچی دراوردم خرج مقاله کتاب همایش کنگره و....کردم ک بشه برام رزومه...روزاولی که کارنامم روگرفتم دیدم مرحله اول قبول شدم...بارتبه کل ۲۰ و ۱۶سهمیه...
برارشته ماهم کلا۲۳نفربرمیدارن.ک ۴ نفرشون شهریه پردازه....یعنی اگ دربهترین حالت مصاحبه روسپری کنم بازهم میوفتم توآزاد......
منی ک هیچ حمایت مالی ندارم..
حس فس شدن دارم...حس ناامیدی دارم..انگیزه مصاحبه ندارم....دست ودلم ب خوندن نمیره....حس بازنده هارو دارم...شب وروز دارم ب رتبم فکرمیکنم...من بی هیچ سهمیه...بی هیچ پشتوانه....خدایا...
اشکم بند نمیاد..
روا نیست بمن...راهی ک تالان اومدم خدامیدونه چقد مشقت داشته برامن.
مشاورم میگه بادورا صحبت کن رات بندازن...هیچ کدومو نمیشناسم....هیچ پارتی ندارم....
من ناامیدم..ناامیدشدم...یادزحمات شبانه روزیم ک مبوفتم قلبم دردمیگیره