خانما من بایکی از جاری ها همسایه بودم ده سال از من بزرگتر ومثل خواهر همو دوست داشتیم مرتب خونش بودم وچون رماتیسم داشت بدون منت همه کاراش انجام میدادم پخت پز لباس شستن تا گذشت مااز ازاون محله رفتیم من باردار شدم ی تماس نگرفت تو این 9ماه بچم دنیا اومد بیمارستان ک نیومد زنگم نزد چهل روز خونه بابام بودم بعد اومدم خونه خودم ی شبیش اومد نیم ساعتی نشست شوهرش هم نبود رفت دیگه ندیدمش تا پسرم شد یک سالش خیلی ازش دلخور شدم من ک ای همه رفیق بودمش چرا اینجور تا کرد بعد یکسال اومد خونم گلایه ک شماها بی معرفتین شما ها اصلا نمیشه بخشید شماها احوال ما نمیپرسید خلاصه کلی توپید منم در اومدم همه چی گفتم ک تو کجا بودی تا الان خدایی تو رفیقی ک حال من نپرسیدی بچم دنیا اومد خودت ودور گرفتی بهش گفتم حقیقتش دوستی باشما ب دردم نمیخوره کسی ک تو سختی نباشه اصلا نبودنش بهتره گفتم بنظر شما من باشما چرا رفت آمد کنم وقتی شما میدونم ک اصلا ما براتون هیچ‌یم لااقل ی زنگی ی بیمارستان میمودی من کلا رابطم پسرم ک دنیا اومد قطع کردم باهاشون حتی شوهر جاریم دستش وپاش شکست نرفتم دیدنش چطو اون پسر من و نیومد دیدنش کلا قطع ارتباط حالا جاریم گلایه ک تو بدی نمیای سربزنی
از اول کارت اشتباه بود نباید میزقتی کاراشو میکردی
چ جاری پررویی خوب کردی
شوهراتون چی؟
اشتباهت این بود کاراشو میکردی اونم وظیفت میدونسته
خوب شد شناختی چ دادی
آخه رماتیسم داشت دلم سوخت
تو فامیل ما در گروه فامیلی سر بحث سیاسی ما طرفدار نظامیم .حتی کارمند معمولی بابامه .پول مون کمه .زود تموم میشه .طرفدار نظامیم .با مسئول مخالفیم ولی طرفدارشیم
.کلیه فامیل فحش بارمون کردند .قاتلید دزدید.شما بچه هامون را به کشتن دادید.قراره انقلاب بشود کجا فرار میکنید .ر یدی م به دامادتون ...بعدش حرف میزنم میگفتندچرا توهین میکنید .مغزتون پوکه .وحشی گری میکردند ماهم مذهبی .بی تربیتی مال ما نبود جواب ملایم دادیم .حتی هم فحش را جواب ندادم .ولی در عمل یک سال طول کشید با افتخار سرمون بالا رفت .الان یکیشون بچش رفته المان ...به مامانم و من میگند بیایید باهامون بگردید افسرده شدیم .هرچی گفتند خانه شون نرفتم و نرفتم .مامانم رفت .چون فحششون به من بود.خیلی خوش برخوردم .....اصلا حرف نزدم .ولی دام بخواهد برم خانه شون خدا جفت پاهام گرفته انگاری نمیزاره برم خانه شون .خیلی هم لبم شاد و خندونه.
فامیلمون پولداره ..پولدار ...ولی حسودن
ممنون بچه ها ...یعنی شماها میگید من نباید بهش یاد آوری میکردم دوری من ازشما بخاطر اینه که شما منو تایم بچه آوردن نادیده گرفتید حالا بعد یکسال اومدی ک چی
