حق بامنه یا شوهرم در مورد خانواده شه بیاینن

بچه ها خانواده شوهرم کلا از اولش فرق میذارن اول ک عروسشون شدم حساب کتاب پدرشوهرم با برادرشوهرم بزرگترم بودچون کارشون مشترک بود ی زمانی تقریبا برا همین تو همه چی من کم گذاشتن در حالیکه منو بقیه جاریام از هیچ لحاظ یکی نیستیم هیچیییی من .سر عروسی سر طلاها چون واسه بقیه پدرشوهرم خریده بود باید برامنم میخرید ولی نمیخریدن اخرش چن تا تیکه ناچیز در مقابل بقیه جاریام برام خریدن چون برادرش ب شوهرم حسودی میکرد ک از خانواده وجای خوب زن گرفته میخاست شوهرمو جلو خانواده ام خراب کنه حالا بماند ک اینا گذشته ولی در کل خیلی اذیتم کردن شوهرمم میگف برا بقیه برادرام کرده برامنم باید بکنه من بیشتر از بقیه براش کار کردم اینم بگم شوهرم و بقیه پسرا هرچی کار کردن برا پدرشون بوده تاازدواج 😶پدر شوهرم زمین و خونه چن تا داشت تااینکه معلوم شد برادرشوهرم چن تا تیکه از زمینارو ب اجازه برادرشوهرم فروخته و پدرشوهرم یکی اززمینا رو داده بهش  خونه بسازه بقیه بچه ها اعتراض کردن و برادرشوهرم بعد اینکه خونه رو ساخت قهر کردوگف حق حسابتو خودت بگیر من دیگه کاری ندارم تو ساخت خونه هم کلی پدرشوعرم هزینه کرد شوهر من پسر دومه ولی اخر سر ازدواج کرده بعد ک حق وحسابو پس داد پدرشوهرم همه جی رو سپرد ب برادر شوهر کوچیکم و چیزی نگذشت ک ی خونه هم ب اون دادن ولی الکی گفتن ک رامین پول داده در حالی ک پول نداده بود بازم دعوا بین بچه ها ک چرا فرق میذاره و کسی تو کاراش کمک نمیدادولی شوهر من میرف میگف پدرمه گناه داره ولی بعد ی مدت شوهرم گف بمنم بده چون منو شوهرم سر روزایی ک سرکار نمیرف دعوا داشتیم ک پدرشوهرم گف ی زمین خالی داریم بیا برو اونجا زمینو بکار خلاصه کنم ک اینم رف کاشت ولی بدون اب اینا وخلاصه بعد کاشتن نمیذاشتن اونجا رو بده ب شوهرم ک پدرشوهرم گف ب بقیه خونه دادم ب اینم اینجا رو میدم زمین ما شاید ۲ یا ۳ میلیارد بره ولی خونه اینا ۷ یا ۸ میره فقط اون نیس الان پدرشوهرم هر چی درمیاره میده ب اون یکی برادرشوهرم براشون ماشین خرید کلی کمکشون کرد ولی ما هیچیی ن خونه داریم ن پس انداز ن چیزی اونیکیا از شوهر من کو چیکترن ولی همه چی دارن هروقتم ب شوهرم میگم دعوا میندازه ولی من دارم میسوزم ک ازبقیه جاریام ن تنها چیزی کم ندارم بلکه بیشترم دارم ولی ی زندگی درست درمون ندارم ما هم تو خونه دیگه پدرشوهرم میشینیم ولی بناممون نیس همشم میاد ب گوشم میخوره ک میگن خونه بابامونه یا ...پدرشوهرمادر شوهرم ب بقیه نوه هاش خیلی میرسن ولی بچه های مارو نه از طرفی همین الانش نزدیک ۶۰ میلیون ب برادروهرم داده ک بره باهاش کار کنه امروز اومده بود خونه ما من نزدیک ۳۰۰ تومن نون خشک جمع کردم مثل همیشه دیدتشون میگه اینارو بیارین برا گوسفندها منم هیچی نگفتم ولی بعدش ک رفت ب شوهرم کفتم من واقع اینارو جمع کردمک با پولش ی شلوار بخرم اینروزا خیلی دستمون خالیع کلی قرض و گرفتاری داریم گفتم نمیدم شوهرم داد زد سرم غلط میکنی گفته باید بدی اصلا دلم ب دادنشون نیس بخدا بحث این چیزا نیس همیشه از ما میکنن ولی هیچی ب ما نمیدن شوهرم نزدیک ۲ تومن ب مادرشوهرم بدهکاره اونروز داروهاش داده بخر شده ۷۵۰ میگم خب خوب شد الان بدهیت شد ۱۳۰۰ میگه نه من پولشو کامل میدم بخدا همین الان تو کارتش ۴۷۰۰۰هزار تومن پول داره منتظر یارانه رو بریزن ولی اینا هم همش از ما میکنن بنظرتون حق بامنه یااون مگه من چی از جاریام کم دارم اخه 😔😪