بچه ها تایپیک رو که زدم به خودم قول دادم آخرش بیام و تعریف کنم
دخترم دنیا اومد خداروشکر مشکلی هم پیش نیومد.
فقط تجربه سزارین برام وحشتناک بود هم توی اتاق عمل و هم بعدش الانم که دارم می نویسم درد دارم شیافت زدم دراز کشیدم.
ظهر ساعت ۲ رفتم اونجا، قرار شد یه ربع به ۴ برم اتاق عمل.نوار قلب نی نی رو گرفتن و یه آمپولی زدن تو سرمم درد شروع شد فکر کنم امپول فشار بود و واقعا نفهمیدم علتش چی بود که اینکارو کردن ولی دکتر اومد بالای سرم گفت بچت فهمیده میخواد دنیا بیاد انگار!
سریع بردنم اتاق عمل
من تجربه اتاق عمل نداشتم تا حالا ،و تصویری که برام درست شد کاملا با اون اتاق عمل آرامش بخشی که تصور میکردم فرق داشت. بدنم هیستریک شروع به لرزش کرد انگار که سردمه و بدنم نمی تونه دردی رو تحمل کنه.😬
دکترم لباسی که تنش بود منو یاد عموم انداخت موقعی که گاوی از مزرعه میخواست زایمان کنه و اون باید اون چکمه بلند و لباس و دستکش رو می پوشید که کثیف نشه😵💫
همه انگار عجله داشتن و باید میرفتن جایی کار داشتن. چندتا سوال الکی محض حواس پرت کنک پرسیدن ولی اصلا اثر نکرد و می لرزیدم. دکترم گفت ترسیدی
گفتم نا کولر خاموش کنید سردمه😶🌫️