توروخدا وقت بزارید بخونین بعد ۵سال و نیم رابطه اومد تهران ببینتم الان ۲ ۳ روزه اینجاست!از صبح پیش همیم تا شب.
من ی توضیح راجب باکره نبودنم بدم!سر خودارضایی بوده و تحت هیج شرایطی دست هیچکس بهم نخورده جز بابای خودم😐سر بچگی و احمقیت این کارو کردم اونموقع حتی نمیدونستم پرده وجود داره!این قضیه رو امروز ب پارتنرم گفتم😑حتی نمیدونم چراااا بخاطر چس نتونستم لال باشم و هیچی نگم!عصبی شد مث سگ حتی نپرسید چرا سرجی حتی گوشیش خاموش کرد باز زنگ‌زد بیا ببینمت رفتم پیشش گفت سرچی اینطوری شدی فقط راستشو بگو دروغ نمیخوام بشنوم!منم حقیقتو گفتم ک سر خودارضایی بوده!یکم حس‌کردم اخماش باز شد گف ینی دست کسی بت نخورده گفتم ن گفت حاضری بیای پیش دکتر زنان گفتم آره گقت ب هیجکس نگو این قضیه رو تا آخر عمرت بین خودمون بمونه و بس!بعدم پاشد رفت الانم تو پیاما جوری رفتار میکنه انگار هیج اتفاقی نیفتاده!بنظرتون چشه😐ینی الان حالش ازم بهم میخوره؟😑😐بعد ۵ سال ۶سال
