میدونم زیاده ولی قلبم هر لحظه ممکنه وایسه😭 جز شما کسیو ندارم💔😭
متنش به این صورت بود؛
امروز شش بهمن ماه سال ۹۹ هست، همه چی داره طبق برنامه پیش میره، خیلی خستم ولی راضیم، خدایا شکر که واقعا هر قدمی که برمیدارم دستمو محکم تر میگیری، شنبه امتحان ریاضی دارم و کاملا آماده ام، تیر ماه ۱۴۰۰ قرارع واسه المپیادریاضی سنگاپور آماده بشم کمی استرس دارم ولی کاملا آماده ام میدونم که ایندفعه هم پشتمی و قرارع بترکونم
آهان راستی یادم رفت، قرارع شهریور دهم رو هم امتحان بدم و جهشی بخونمش الان ریاضی و شیمی و زیست دهم رو تموم کردم همراه با کتابای نهم،
قرارع فرزانگان یک شیراز قبول بشم و رشته تجربی برم بی صبرانه منتظر کنکورم اگر خدایا تو قبول کنی تو المپیاد رتبه بیارم شایدم کنکور ندم و سرنوشتم عوض شه برم خارج، به هر حال راضیم به رضای خودت خیلی تلاش کردم نا امیدم نکن، خودت میدونی که بابام چقدر دل مامانمو شکسته، میخوام مامانم بعداز کلی سختی دلش شاد بشه، خدایا آرزوم رتبه تک رقمی دندونپزشکی دانشگاه شهید بهشتیه و من حسابی براش تلاش میکنم حتی شده به هر قیمتی اما میرسم بهش😍 نذر امام رضا کردم تا عمر دارم و اگر خدا خواست دندوپزشک شدم به افراد نیازمند و همچنین بچه های کار که الویتم هستن تو کمک کردن بهشون دریغ نکنم مخصوصا خدمات دندون که قطعا رایگانه براشون. خدایا نا امیدم نکن.
این متنی بود که بهمن۹۹ نوشتم💔 تاپیکای قبلم بیوگرافیمو کامل دادم💔 امروز اتفاقی چشمم خورد به دفتر خاطراتم، مرور خاطرات تلخ، بی اختیار چشمام پراز اشک شد از ساعت دوازده تا الان فقط دارم گریه میکنم، دقیقا یک ماه بعداز این نوشته زندگیم تباه شد دقیقا توی دوماه زندگیم پودر شد از عرش به فرش نمیدونم گناهم چی بود نمیدونم واقعا فقط منتظرم روزی که میرم اون دنیا فقط از خدا یه سوال بپرسم بگم گناه من چی بود؟ منی که همیشه حواسم هست دل نشکنم💔 من با خوندن این متن و فکر کردن به سرنوشت تلخم به این متن خیلی ایمان آوردم
چه بسیار تقدیر ها که به تدبیر ها میخندند😔