سلام دوستان روز بخیر.من از روزای اول ازدواجم مادرشوهر باهام لج افتاد تا الان .همش توهم اینو داشت که پسرشو ازش میگیرم و این حرفا . یا شاید این بهونه ش بود .همه ی لحظه های مهم زندگیم حضور داشت و با تموم وجود سعی میکرد گند بزنه به اون لحظه ها.دیشب زنداداش عزیزم گفت که مادرشوهر یه کاره رفته نشسته پیشش و کلی از من و خانوادم بدگویی کرده در حالیکه شاید دوسه شب پیش از این موضوع مهمون مادرم بوده و مادرم کلی احترام بهش گذاشت.زنداداشم خیلی منطقی و بدون دعوا جوابش رو داده ولی من حالم بده
شوهرم اوایل خیلی بچه ننه بود ولی الان هشتاد درصد خوب شد و اون بیست درصد هم خیلی آزار دهنده نیس.خیلی روش کار کردم تا درست شد و الان همراه خوبیه.ولی من نمیدونم با مادرش چکار کنم