بچه ها من یه جاری بزرگ داشتم خیلی خوب بودیم باهم خیلی زیاد بعد یه بار خونم بود خواهرزاده هام که همسن خودم هستن اومدن خونمون من قدم ۱۷۳وزنمم اون موقع ۸۰بود بعد خواهر زاده هام ریز نقشن و قداشون ۱۶۴لاغرن بعد که اونا رفتن برگشت بهم گفت تو مثل غولی گنده بیش از حد بزرگ حد استانداردت بزرگی من خیلی دلم شکست هیچی نگفتم بهش از اون به بعد هم زیاد باهاش صمیمی نشدم طوری شد که دیگه کم کم رفت و آمد و کم کردم باهاش آخه همیشه زخم زبون میزد بهم یه بار بچم یکسالش بود دستش رو کرد داخل برنجی که میخورد بادستش خورد بهم گفت خاک بر سرت با این بچه تربیت کردنت بعد دختر ۳ساله خودش جلوی شوهر خواهر شوهرم و بچه های جوونش و منو همسرم شلوارش رو در آورد و رفت دستشویی منم هیچی نگفتم بهش خیلی بهم حرف میزد الان چند ساله رفت و آمد ندارم باهاش خیلی بهم زنگ زد گله کرد که نمیای و فلان منم بچه ها رو بهانه کردم فقط پارسال عمل کرده آپاندیس.. رفتم عیادتش کلی ذوق کرد ولی منم سریع برگشتم چون تا صمیمی بشه دوباره حرفهای زشت میزنه بهم چون پونزده سال ازم بزرگتره منم جواب نمیدم بهش.. اصلا بهتر رفت و آمد نباشه
حسودیش شده چون اونا کوتاه بودن تو خوش قد و بالا
خو الان چی شد یهو بعد چند سال یادت افتاد...ما زنا رو این مرور گذشته و حرف زدن با خود از پا درمیارع
افرین
چقدر فاقد شعوره، اگه دوبار جوابشو میدادی دیگه اینقدر پررو نمیشد مقصر اصلی خودتی
مطمئن باش حسرت قد و هیکلت رو میخوره که اینجوری میگه
قد بلند آرزوی خیلیاست و یکی از ملاک های زیباییه
فکر میکنم حسادت میکنه
شخصیت هر کس ی جوریه.
بعضی ها با فحش دادن احساس صمیمیت بیشتری میکنن
به جاریت بگو ویز ویز نکن مثل مگس کف مالت میکنم 🌝
باید بفهمی هر بزرگسالی شایسته‌ی احترام نیست، بزرگ شدن به معنای شعورِ بیشتر نیست
اشتباه میکنی یبار بشوریش دیگه حرف مفت نمیزنه و میفهمه حد و مرزی داری برای خودت
:/// چقدر بیشعور و بی شخصیت :|||
کاش یبار جوابشو میدادی
ولی دیگ رفت و آمد نکن ،دلت نسوزه
حرفاش فقط نسنجیده و از روی بی عقلیه. منظوری پشت حرفاش نبود بنظرم و واسه آرامش،خودت همین فاصله خوبه ، همون سالها بهش میگفتی حرفاش رو شاید تغییر میکرد.
یادجاریام افتادم دقیقا کوچیکترین عیب خودمو دخترم بلند میگفتن وای این چرا اینجوری کرد توچرااونطورکردی
آخرکات کردم ینی مثل خودشون اول حالشو گرفتم بعد کات کردم
