رفتیم یه شهر دیگه مسافرت...و رفتیم بیرون شهربازی و اینا...بعد بچه ها گفتن گرسنمونه و دیگه ساعت ۵ بود ناهار نخورده بودیم. بعد دیگه سوخاری سفارش دادیم...من جوگیر شدم گفتم من پول سوخاریو حساب میکنم...
حالا ناراحتم میگم ما مهمون بودیم...خالم ک صاحب خونه باشه...باید حساب میکرد...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
وَطَن جان🖤 خسته ام... پایانِ خوبِ داستانت کو؟ وطن! لبخندهای مردمِ شیرین زبانت کو؟ چه جوانانی! اسماعیل میبینی؟ چه جوانانی! بسیاری شان هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده اند...🖤