بچه هااا صبح خواب دیدم چون نمیخواستم بچه دار شم و انگار شوهرم سرباز بود گفته بودن زن دوم بگیره سربازیش میبخشیم و اینا راضی شدیم زن دوم بگیره. بعد زنه اومده بود خونه م شبیه دختری از فامیل بود ک همیشه عین جاری رفتار میکنه باهام و خیلی مارموزه. توی خوابمم سیاست داشت. دعوامون شد گفتم شوهرم بیاد میگم بندازتت بیرون خستم کردی. رفتم دم در زنگ بزنم شوهرم اومد درو بست و رام نداد بعدا رفتم خونه مادرشوهرم شوهرمم گفت بیخود کرده میرم میندازمش بیرون رفت پیشش و بهم زنگ زد گفت تو خیلی بهش حرفای بدی زدی و دعواش کردی اون حق داشته و تقصیر توعه و نیومد دنبالم. توی خوابمم مادرشوهرم اینا داشتن اهنگ میخوندن و خوشحال بودن به من محل نمیدادن توی شهر غریب تنها و بیکس شدم خیلی حس بدی داشت خوابممم. حتی پلیسم نمیومد. اوناهم توی خونه من و با جهاز من بودن تازه گفتن میخوان بچه دارم بشن😐اعصابم از خوابم خرابه بنظرتون تعبیرش چیهههه. شوهرم از سر کار بیاد پوستشو میکنم. 🥺🥲