تورو خدا بهم بگید چجوری آروم بشم، منو همسرم با هم بحثمون شد بعد 11سال زندگی مشترک اولین بار اینطوری بهم حمله کرد گرفت گلوم رو داشت خفه ام میکرد با اون یکی مشتش میکوبید تو قفسه سینم، باور کنید تا حالا حتی به شوخی منو نزده، از همه بدتر جلو پسر ٧سالم اینکارو کرد و اون بچه طفلی اونقدر گریه کرد تا خوابش برد
اصلا برام مهم نیست منو زده یا هرچی دارم دق میکنم از اینکه بچم اینقدر غصه دار شده
از همون موقع هم رفت از خونه بیرون و بهش پیام دادم بیاد خونه در جواب گفت بخاطر پسرمون همو تحمل کنیم تا چندسالی که بزرگتر بشه و بعدشم جداشیم، من خیلی دوستش داشتم و عاشقانه همسرش شدم اونم همینطور ولی نمیدونم چش شده، شغلش کارمند و اصلا اهل هیچ برنامه ای هم نیست