میگفتی تو تاپیکت حداق چند بند میخوای
برای بقیه اش بنویس
دلم اندوه میشود زمانی که از من دور میشوی گویی قلبم را کنده و وسط روخانه ای روان انداخته
زمانی که نگاهت میکنم وجودم لبریز از شوق و ذوق کودکانه ای میشود که از شدت ذوق نمیتواند خوشحالی اش را پنهان کند و همچون کودکی بپر بپر میکند
مادر عزیزتر از جانم زیبایی ات را نمیتوان توصیف کرد همان گونه که نمیتوان خدایی خدارا توصیف کرد زیرا کلمات در برابر عظمت اسم مادر کم میآورند همانگونه که در برابر عظمت اسم پروردگار کم آوردند و سر تعظیم فرود آوردند
شبها دلم میخواهد در آغوش تو به خواب بروم زیرا همانگونه که گفتم محل امن من آغوش توست مادر
بیش از این نتوانم گفت از تو ای بهترین من
زیرا من هم کم آوردم در برابر تو ای مادر من