دیشب ک اون تاپیک چرا نمیاد جلورو زدم رفتم باهاش صحبت کردم خیلی منطقی گفت از اینماه هرماه یروز میام میمونم دو سه ساعت و میرم گفتم اوک اون ب کنار!من دیشب تا صبح خوابای وحشتناک و کشت و کشتار بین پدرمادرم میدیدم اینم بگم ک همیشه درحال دعوا و کتک کاری وحشتناکن یعنی من دیشب یکساعت نخوابیدم...!صبح ک پاشدم دلشوره عجیبی داشتم! الان ب سجاد(طرفم)زنگ زدم گوشیش خاموشه:)بابا مامانمم دعواشون شده
ولی هنوز دلشوره عجیبی دارم
یعنی میخواد اتفاقی بیفته؟خیلی میترسم