درد و دل که بماند
یک بار با پدرم صحبت می کردم
البته من خانواده ام شمال هستند
سفر دو روزه از تهران رفته بودم
در حین صحبت با پدرم گفتم هیچ آدمی بی ایراد نیست
هر آدمی ممکنه عیب هایی داشته باشه
یکهو بابام گفت مثلا عیب های تو را بگم
بعد بهم گفت
هنوز هر وقت یادم میاد باور نمی کنم
علتش هم این بود که مشکلی توی زندگی ام داشتم فهمیده بود
متاسفانه