2777
2789

با سلام خدمت شما عزیزان من ۲۶ سالمه و ۹ سال پیش با آقایی با ۱۳ سال اختلاف سنی ازدواج کردیم و حالا بزور خانواده بودو کاری ندارم ن اینک طرفو نخوام خودم فک میکردم میتونم درس بخونم آیندمو بسازم خلاصه قسمت نشدو اومدیم سر زندگی و درسته اختلافاتی داشتیم اما اوکی بود اصلا فاصله سنیمون مشخص نبود میگذروندیم خوب و بد خوش و تلخ حالا اخلاقای دیگشو کاری ندارم ک خودم کنار میام با همش چون همه عصبانی میشن همه خانواده شوهر دارن بعضی مشکلات همه گیره ومن برا چیزای الکی زار نمی‌زنم البته قبلاً چرا ولی الان پوستم کلفت شده ی اخلاقی ک نتونستم هضم کنم لاس زدنش با زنا بود ن یکی دوتا خیلیییی بخاطرش سال پیش تا طلاق دادگاه رفتمو تو کل اون ی سال رو پا خودم بودم سر کار میرفتم و منتی برا کسی نداشتم از اونجایی ک خانواده خیلی موردداری دارم هر چی درمیومد صرف اونجا میشد کاری با حالا مادیش ندارم ک آرامش و آسایشم نداشتم اونجا فقط عیاشی بود و بقیه چیزا اگ اونو نمی‌دیدم اکی بود اینجا هیچی نبود هر روز هرروز دعوا پدر معتاد توهمی مادی همیشه سرکار شب دعوا پدر ن فقط معتاد بلکه بی مسؤلیت زبوندراز خودمم عاشقشونم اما خیلی ضربه دیدم از سمتشون از همون بچگی تا ب الانش کاری ندارم خدا حفظشون کنه خلاصه اینا فشار بود روم از ی طرف تو این دنیا کسی اندازه اون دوسم نداشته برام اهمیت قائل نشده و استقلال راحتی ک تو خونه خودم بود هیچ‌جا پیدا نکردم خود نامردشم مقداری از مهریمو نداد ک بتونم خونه بگیرم و برا خودم راحت زندگی کنم البته اینم بگم اگرم میگرفتمم بازم اصلا خیلی عذابم میداد زندگی بدون اون ی سال صبر کردم فک کردم ی وابستگی عادیه و رد میشه اما نشد و حالم بدتر شد ینی تا کارم تعطیل میشد میخواستم بمیرم انگار رو قفسه سینم آب داغ میریختن دوسشداشتم اما بخاطر اخلاقاش و کارش مجبور ب این کار شدم و چون کامل متنفر نشده بودم مطمئنم ک زندگیم خیلی سیاه میشد بدون اون 

برگشتم و خواستم تغییر و از خودم شروع کنم و خداییش بجان مادرم از دستم هر کاری برمیومد هر نقصی تو گذشته بود جبران کردم براش و مهمترین چیز اون بچه میخواست و من تا حالا قبول نکرده بودم و گفتم توکل بر خدا این ک درست شده شکر خدا سرش ب سنگ خورده اینطوری بیشتر ب زندگیمون بها میده عاشق بچه بودو آرزوش همون بود و قبول کردم و الان ۳۸ هفته باردارم خودشم پسر دوسداشتی شکر خدا همون شد ک میخواست ۴ ماهم بود ک فهمیدم دوباره شروع کرده رفتم ب خواهرش گفتم تا حالا نگفته بودم ب اونا ینی تو پروسه طلاق هم با هم صحبتی نکرده بودیم خود داداشام ک نمیان ک خودشونو خراب کنن و نگفته بودن گفتم اینطوریه قضیه کمکم کنین این بچرو بندازم و برم من نخواستم اصلا هیچی هیچیم نمی‌خوام گفت ما پشتتو خالی نمی‌کنیم غلط کرده ب داداشم میگیم جمش میکنه زن خیلی خوبیه خانوادش واقعا خوبو با انصافن ینی مادرش بفهمه چوب میکنه تو آستینش اما خب نمیخواستم حرمتا بشکنه و با خواهرش درمیون گذاشتم اونم اونطوری گفت چیزی نبود تا همین یه هفته پیش انگار نمیتونه معتاد شده خودشم میترسه وقتی می‌فهمه فهمیدم ب دست و پا میوفته اما من اینو نمی‌خوام واقعا خیلی سخته لاس نزدن با زنا نمیدونم واقعا اون خانوماییم ک میدوننخ متاهله میدونن بچه داره بیشترم جذبش میشن حالا کاری ندارم خودم چیزی کم ندارم متوسطم کلا نقاش نیمه حرفه ای هستم بچه بیاد ی ۵ ماه ادامش بدم کلا مدرکرو میگیرم ، مدرک دستیاریم دارم اونم ب چ بدبختی گرفتم خیاطیم از دستم برمیاد ، خودمم سلیقه دارم کلا خونم همیشه خدا تمیزه و غذام آمادست مگر یک روز در هفته بقیه روزا تا اومده همه چی اوکی بوده ، ن پر مدعام ن خیلی کم توقع متعادلم و همیشه درکش کردم بعد بزرگ شدن بچه گفتم میرم سر کار ی گوشه زندگیو بگیرم و بیشتر پیشرفت کنیم نمی‌دونم کلا فکرم تو زندگیمه و آرامشش و راضیم نمی‌گم همه چی اوکیه اما من راضیم شکر خدا و دارم تلاشمم میکنم هر طوری شده ک ب ی جایی برسونیم از ی طرفم زبانمم متوسطه و چند سال دیگ تموم میشه درسته فوق دیپلمم و شاید با همه این مدرکا نهایتا ماهی ده تومن دستمو بگیره اما چون با همیم غمی نیست ، کاش بچگی نمیکردمو بوقتش درسمو می‌خوندم و الان ی چیزی میشدم اما نشد و خیلی ها امید بودمو سالها روانشناس رفتم تا با این قضیه کنار اومدم بعدش رفتم دنبال این کارا تا بتونم حداقل درس ک لیاقتشو نداشتم از طرف دیگ خودمو ب جایی برسونم از اینهمه توصیف خواستم کلی یه شناختیم از خودم داشته باشین نمی‌دونم بنظرتون فک کنین اصلا بچه ندارم کلا چ پیشنهادی بهم می‌دادیم ممنون میشم راهنماییم کنین دست بوس همتون هستم هیچوقت تنهام نذاشتین خدا ازتون راضی باشه 




توکلتون به خدا شما هر آنچه از دستتون برمیومد برای زندگیتون انجام دادی و میدی

مهم اینه همسرتون اراده کنه و دیگه سمت صحبت با خانما نره 

براش دعا کنید تو قنوت نماز آیه ربنا هب لنا من ازواجنا و... رو بخونید که ان شاءالله به راه راست هدایت بشند


یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

توکلتون به خدا شما هر آنچه از دستتون برمیومد برای زندگیتون انجام دادی و میدی مهم اینه همسرتون اراده ...

با نظر این خانم موافقم 

دوست قشنگم یه صلوات برای حال خوبم مهمونم کن،بعد بهم بگو که منم برات صلوات بفرستم❤️😍
کاش بچه دار نمیشدی حداقل 

گفتم ک فک کردم سرش ب سنگ خورده فک کردم اونقدری ک رو من تاثیر داشته این جدایی رو اونم اثر داشته شناختم نسبی نبود بعد ۹ سال بود 😔 ، اصلا بچه هم نداشتم کجا میخواستم برگردم آسایش و آرامشی ندارم خونه پدرم واقعااا اذیتم ن اینکه اونا اذیت کنن اینقدر وضعیت خرابه ک هر کاری کنم دوشیفتم کار کنم به هیچ جا نمی‌رسیم نمی‌دونم فعلا حس موندن تو کوچه بن بست و دارم 

چقد اوکی گفتی .... 

الان دیگه بچه نمیتونی سقط کنی ۴ ماهشه گناهم داره وقتی کسی از اول درست نبوده با وجود بچه چجور درست میشه انشالله ک بچت دنیا بیاد و محبت بچه براش پر کنه انشالله درست شه زندگیت اسی عزیز

یه خسته یه دل💔شکسته از همه .
راستش متاسف شدم میدونی شوهرت را پیش یه روانشناس و یا روانپزشک ببر

همه راهارو رفتم این داستانه یکی دوماه نیست قصه ی ده سالست هر کاری از دستم اومده هم برا اون هم برا خودم انجام دادم واقعا دیگه موندم هنگم کلا

چقد اوکی گفتی ....  الان دیگه بچه نمیتونی سقط کنی ۴ ماهشه گناهم داره وقتی کسی از اول درست نبود ...

ببخشید حواسم نبود یجوری انگار مکالمه درونی بود 😅🙏🏽🙏🏽 

خیلی بلاها سرمون اومد گفتم اونقدری ک رو من تاثیر داشته شاید رو اونم تاثیر داشته آخه تصادف کرد کلی اتفاق افتاد تنها موند و واقعا پشیمون بود و این قضیه هم آشنایی یکی دوساله نیست صحبت ۹ سال زندگیه فک کردم تمومه دیگ وگرنه تا ب الانش مقاومت کرده بودم برا بچه 

توکلتون به خدا شما هر آنچه از دستتون برمیومد برای زندگیتون انجام دادی و میدی مهم اینه همسرتون اراده ...

ممنونم عزیزدلم مرسی چشم حتما امتحان میکنم فداتشم 🙏🏽🙏🏽🌹🌹

ببخشید حواسم نبود یجوری انگار مکالمه درونی بود 😅🙏🏽🙏🏽  خیلی بلاها سرمون اومد گفتم اونقدری ...

مردا همینن فقط با زبون چرب و نرم ما زنای بدبختو دور از جون خر میکنن ک ب زندگی بدی ک ساختنم رضایت میدیم و خام میشیم . انشالله ک درست میشه عزیز غصه نخور بارداری منم سر بارداریم ی مشکلی داشیم با شوهرم انقد استرس و عصاب خوردی و غصه و گریه کشیدم ک الان انقد عصبی و پرخاشگر شدم عصاب بچه خودمم ندارم حوصله خودمم ندارم ی چیز میشه عصابم بهم میریزه میگه باز جنات اومدن دیگه نمیگه بخاطر لطمه ای بود ک تو بارداری خودش بهم زد 

یه خسته یه دل💔شکسته از همه .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

جراحی بینی

nbfddcv | 11 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز