خواهر شوهرم عمه شوهرش فوت کرد اومد دم در مادرشوهرم با بچه شو گذاشتش و رفت شب هم خونه خانواده شوهرش موند فرداش اومد سر زد گفت اومدم دنبال مامان اینا بریم یه ساعت موند صبحونه خوردن و بچه و مامانشو برد
فوق العاده بی ادب پسرش و تو اون تایم نزدیک سی صد بار منو صدا زد کاغذ بده ، گرممه ، پنکه رو بزار اینجا ، حالا پتو بهم بده منم دستم درد میکرد نمیتونستم تکون بدم
آخر سر یه نفر که خونه دار بود رو مسخره کرد و گفت فلانی خونه داره بیکاره ، منم خونه دارم
طبیعیه ناراحتم ؟
و اینم میدونم به خاطر بی ادبی پسرشو نبرد