البته ن همشون
چهارشنبه خیلی حالم بد شد ک گریه کردم آخه دلم از همه جا پر بود بخدا
واسه ریاضی نخونده بودم
آخه نرسیدم ک بخونم چون اسباب کشی داشتیم و بازار بودم و آخرشبم ک خوابم برد
معاون بیشعور جلو ی دانش آموزی کوچیکم میکنه میگه اگه میخواسی میتونستی
من فک میکردم تو ی دانش آموز ممتازی هسی ولی نمرات ک افتضاحه😑😑
گفتم ن فقط واسه ی ریاضی واقعا نتونستم بخونم گف بهونه نیار اگه میخوای بیا تا نمراتتو نشون بدم ک چقد بده
منم آخرش چیزی نگفتم بعد اون دختره تو روم نگاه کرد لبخند زد منم لبخند زدم واسش (دوستمه) و واقعا با خجالت رفتم بیرون بغض گلومو گرفته بود
اونروزم دیر رسیدم مدرسه اول تنهایی پرسید جواب دادم بعدش جلو همه بچههای کلاس گف کجا رفته بودی ک دیر اومدی
دیگ تکرار نشه و ...
آخه اول صبح کجا میتونم برم زنیکهههه😑😑😑😑😐
وای خدا
اعصابم خورده نمیتونم درس بخونم
شدم تنبله تنبل
سال دیگ هم باید کنکور بدم🥲