یه مدته دیگه واقعا اعصابم نمیکشه
دیگه حوصلشو ندارم
خیلی افتضاحه رابطمون
خیلی بیشتر از قبل به طلاق فکر میکنم
فقط میترسم از بعدش
خونه پدریمم محیطش خوب نیست همیشه دعواس
نمیدونم چیکار کنم
منم تو همین فکرم ،بخاطر دخترم نمیتونم آسیب روحی میبینه. اما عمر خودمم داره تو این خونه تموم میشه
برو مشاوره، من دیدم زندگی خیلیا با مشاوره از این رو ب اون رو شده
بهتره با حوصله همه ی راهها رو امتحان کنی برای بهتر شدن زندگیت
می تونی مستقل شی؟
اگه مهریه تو بگیری و بتونی خونه و پول برای گذران زندگیت داشته باشی سخت نیست.
البته راه حلهای بالا رو اول انجام بده.
این وسط فقط من دارم تلاش میکنم برای بهتر شدن زندگی
هرروز بیشتر به خودم سخت میگیرم
ولی شوهرم رفیق بازه و فقط به فکر رفیقاشه تو هرحالی
باورت میشه از اول زندگیمون تا الان که سه سال میگذره تا حالا یکبارم بهم نگفته دوست دارم؟؟
هرشب میره پیش رفیقاش موقع خواب میاد خونه
الانم که جمعست رفته پیششون تا اخر شب
خیلی خسته شدم
میدونم بابام راضی نمیشه خونه جدا بگیرم
باید برگردم پیش خودشون
نمیدونم بگم چی ولی ما تو نامزدی هم مشکل داشتیم
به بابام گفتم که مشکل داریم ولی گفت برین تو زندگی درست میشین رفیقاشو میذاره کنار فلان
بدتر شده که بهتر نشده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
