پدر شوهرم برامون خونه ۸۰ متری می سازه
برای انتخاب کاشی ، در ....
با مادرش می ره انتخاب می کنه
و قرار پرده خونمونم عوض کنیم مطمعنم
بازم با مادرش می ره .
خیلی ناراحتم تا الان هیچ واکنشی نشون ندادم
( من با مادرشوهرم حرف نمی زنم ، و چند ماهیه خونه بابام هستم تا خونمون آماده بشه )
خیلی سخته
خب اماده شدم ب مادرشوهرت بگو بره اونجا زندگی کنه
مقصر خودتی که پا پس کشیدی
بعدا چیزی باب میلت نباشه میگه میخواستی بیای نظر بدی
عنوان تاپیکت خیلی بده...🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
کاش قهر نبودی با هم می رفتین ، چون اونا پولش رو میدن خودشون رو محق میدونن
یادمه مادرشوهرم برام سرویس طلا خریدنی با دخترش رفت اصلا ب من اطلاعی ندادن . بعد شوهرم با خنده خوشحالی اومد بهم گفت یه خبر خوب دارم برات مامان سرویس عروسی رو خریده 😑
عزیزم چون‌پول میدن متوقع شدن شمام میرفتی بهتر بود حداقل عکس چیزایی میپسندی به شپوهذت نشون‌بده بعدم اینکه اونا با شما قهرن و دارن براتون‌خونه میسازن یعنی در واقع برای پسرشونه هر کاری میکنن و‌کاری با شما ندارن پس طبیعیه بع شمام نگن حالا که قهرین
دقیقا سر جهاز من شوهرم منو با خودش نبرد خودش تنهایی خرید منم تلافی کردم تنها رفتم الان اینه شمعدون تلوبزیون مبل فرش تلویزیون تخت و خودش خریده من دوستشون ندارم بعد سرویس چوب هم برام نگرفته ... دراور هم ندارم ... مجبورم تلافی کنم تا بفهمه چی خوبه چی بد ...الان رفته یه کمد آهنی زنگ زده از خونه مادرش آورده رنگ کرده لباسامو ریخته اون تو منم اصلا ازش استفاده نمیکنم تا خودش بره بخره ....های ما زنا چقدر بد بختم تازه همش باید حرف مادر شوهر خواهر شوهرم تحمل کنم ...
منم مثل شما برام سر عقد طلا نگرفتن روز زن شوهرم بره طلای سبک بگیره برام که ریزه بعد اونو نده استفاده کنم که یوقت دزد نزنه بدزدتشون گذاشتن تو گاو صندوق خونشون بعد جالبیشم هم اینجاس ....برام عروسی هم نگرفتن ... هزار جور حرف هم بارم میکنن ...حالا اومدم خونه خودم دوباره همون سرویس و برا خونه نویی من آوردن ببین من چقدر بدبختم
منم الان فهمیدم شوهرم رفته شریکی با مادرش و داداشش خونه خریدن جای اینکه خوشحال باشم خیلی ناراحتم
البته من عقد هستم
من از روز اول هیچ رابطه ای نداشتیم
حتی تنها رفتیم عقد کردیم
شوهرم همیشه مستقل بوده هیچوقت اجازه نداده که کسی دخالت کنه همیشه پشتم بود در مقابل عوضی بازی مادرش
الآنم چون پول کم داشته شریک شدن ولی بازم خیلی ناراحتم
