سالها بود دوست داشتم واسه مادر شوهرم ، روز تولدش کادو بخرم ، ولی دستم خالی بود، امسال هر جوری شده بود با یه کم سختی پول فراهم کردم و گوشواره ای که دوست داشت رو خریدم و واسش پست کردم . خیلی سورپرایز،شد .چند روز اول خیلی زنگ میزد احوال میپرسید و ...
ولی بازم بعد چند ماه دوباره برگشته به همون حالت سردی قبل. یه پیام احوالپرسی بهش میدم بعد از ساعات طولانی با اکراه جواب میده . خودم قشنگ متوجه میشم سردی رفتارش رو.
البته واسم نا اشنا نیست این موقعیت ها .
مثلا یه مورد بود ت دوران دانشجویی ، یکی از اعضای خوابگاه بهش گفتند داداشش فوت کرده، خیلی بهم ریخته بود ، بعد بچه ها گفتند پول جمع اوری کنیم تاکسی در،بست بگیریم که سریع برسه به مراسم.
اون زمان هر کدوم از بچه ها ده تومن بیست تومن و اینا گذاشتند ، من صد تومان دادم (اون زمان صد تومن واقعا پولی بود واسه خودش ) خلاصه پولش جور شد و رفت و این قضیه تموم شد .
بعد چند ماه که اوضاع برگشت به حالت عادی ، چند بار تو خوابگاه که میدیمش بهش سلام میکردم و احترام میذاشتم ، با سردی برخورد میکرد .
درسته دلخورم ولی بازم موقعیتش پیش بیاد این کارا رو میکنم .
گاهی اوقات به خودم میگم درست گفته اند که بعضی دست ها نمک نداره . و تلاش برای نمک دار کردنش هم بیهوده ست