همین امروز از دستش عصبی شدم گفت جمعه میخوام برم ؟..زادگاه پدریش...میگم چه خبره اونجا؟میگه خبری نیست..دلم هواشو کرده درحالی که تازه یه هفته هست اومدیم از اونجا..فقط چون میدون همن خ کار دارم و محاله برم برنامه های یواشکیش را گذاشته بدون من بره نگید برو که اصلا نمیتونم همراهیش کنم
بدست اوردن هیچ چیزِ دنیا، ارزش از بین رفتن آرامشم را ندارد؛ من فقط به داشتن آرامش فکر میکنم.