2777
2789
عنوان

عمل هیستروسکوپی در اصفهان

1285 بازدید | 5 پست

خب این تاپیک رو بیشتر برای خانمهای اصفهانی که قصد انجام این عمل رو دارند و روزی به این صفحه برمیخورند می نویسم تا از تجربم راجع به دکتر و بیمارستان بگم براتون . دنبال جای دیگه ایی نگردید که نیست 😄

۷صبح باید ناشتا میرفتم بیمارستان. دکتر ‌روح الامین برگه ی پذیرش رو از مطب خودشون داده بودن بهم. تا حالا نرفته بودم بیمارستان میلاد. از اطلاعات پرسیدم برای عمل هیسترو کجا برم گفت طبقه پنجم کلینیک زنان. وقتی رسیدم دیدم این که بخش ivf!!! پرسونل هم نبودن. چندتا مراجعه کننده بودن که به مرور تعدادشون زیاد میشد بعد در اتاق عملو باز کردن و چند نفرو صدا زدن . به همسرم گفتم فکر کنم اشتباه راهنمایی مون کرد بریم قسمت پذیرش اصلی. وای چقدر شلوغ بود کلی وقتمون تلف شد نوبت گرفتیم و نشستیم تا صدام کردن. کارا انجام شد یه سری کپی مدارک و تاییدیه بیمه بود که همونجا انجام شد نماینده بیمه بود. دستبند شناسایی رو بستن به دستم و به همسرمم کارت همراه دادن.گفتن برم طبقه اول برای اماده سازی و تعویض لباس. 

ماهی کوچولوی من زود بیا که دریای دلم خالیست..🤱🤰👼

اونجا دوباره مدارک رو بررسی کردن. پک لباس رو دادن و گفتن برم برای تعویض. یک اتاق بدون تهویه و کوچیک که فقط یه نفر می تونست بره داخل. کلی تو صف بودم. بعضی ها واقعا طولش میدادن یک لباس عوض کردن رو. خیلی عصبی بودم. وقتی شنیدم دکتر ساعت ۲ میاد و الان ۸ صبحه دیگه واقعا عصبی شدم. تا نوبتم شد دوباره پذیرش همون قسمت صدام زدن. رفتم گفتن که برم اول پیش دکتر برای یه سری سوال!!! ایشونم سوالاتی پرسید که جوابش از قبل تو پرونده بود! دوباره برگشتم به اتاق تعویض لباس و بله یک نفر دیکه داخل بود و چند نفر جلوم. هر کس یک ربع طولش می داد لباس عوض کردنو!!! جو بدی داشت اون طبقه همه قروقاطی بودن هر کس یه عمل داشت زن و مرد منم لباسارو پوشیدم و معذب بودم خیلی نازک بود همه چیز حتی لباس زیر و کش مو هم باید درمی آوردیم. تازه فهمیدم باید بریم خودمون دمپایی بخریم! همسرم رفت تهیه کرد یه کیف بود شامل دمپایی پلاستیکی فوق العاده بی کیفیت. یک پک لباس دیگه. ژیلت . دستمال کاغذی و لیوان و قاشق یک بارمصرف داخلش بود به قیمت ۱۸۰ تومن. 

بعد از این مرحله باید تو نوبت می نشستیم برای سرم گرفتن. 

حالا تصور کنید محیط شلوغ یکی بستری یکی نشسته اصلا معلوم نبود کی به کیه تا نوبتم شد سرم بگیرم. همون لحظه نظافت چی هم اومد شروع کرد طی کشیدن و عوض کردن پلاستیک سطل ها!!! اتاقم فقط یه تخت داشت و کلی حرص خوردم. سرم  رو روی دست چپم پشت دست زدن برام وای چه دردی داشت تا حالا اونجا سرم نزده بودم‌ ولی وصلش نکردن گفتن بمونه فعلا. نفهمیدم چه کاری بود!!! دوباره نشستیم تا صدامون زدن ویلچر آوردن و با کمک همسرم و بهیارها هر چند نفر رو با یک آسانسور بردند بخش مامایی. 

ماهی کوچولوی من زود بیا که دریای دلم خالیست..🤱🤰👼

دوباره توی قسمت پذیرش مامایی مدارکم رو چک کردن. و همینطور که روی ویلچر بودم دو تا قرص زیرزبونی بهم دادند. نفهمیدم اسمش چی بود ولی گفتن دهانه رحم رو باز می کنه تا عمل راحت تر انجام بشه و اگه خون ریزی داشتم نترسم. بعد راهنمایی شدیم به سمت اتاق ، سرم  به  دست که هنوز بسته بود! کم کم لرز بدنم شروع شد ساعت حدود ده بود که پرستارم اومد جمع شده بودم زیر پتو. گفت لرز به خاطر قرصه و فعلا سرم رو باز نمی کنم. خیلی ساعت های بدی بود به کندی می گذشت و کم کم داشتم پشیمون میشدم ازین که رفتم برای عمل... تا ساعت ۱ به کلافگی گذشت. تا اومد و یه امپول پنی سیلین بزرگ تزریق کرد تو سرمم و دوباره رفت!!! ساعت نزدیک دو بود که یه لشکر انترن پرستاری اومدن هر ‌کی یه چیزی پرسید و دوباره ویلچر اوردن که بریم اتاق عمل بلاخره! حالم خوب بود نذاشتن خودم راه بیام واقعا دلیل این کارو نفهمیدم. اما پرسونل مهربون و باحوصله ایی بودن. ولی دلیل این ۵ ساعت معطل شدنو نفهمیدم که چرا نگفتن مثلا ساعت ۱۲ برم.🤔

ماهی کوچولوی من زود بیا که دریای دلم خالیست..🤱🤰👼

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

رسیدن به اتاق عمل و دوباره بررسی مدارک و سوال و جواب همانا! یک سالن بزرگ همه کنار هم در انتظار برای عمل های مختلف! یکی سزارین، یه تصادفی، یه چاقو خورده، یه بچه ده ساله که از کوه افتاده بود! زن و مرد پیر و جوان در انتظار!! ببشتر از مختلط بودنش عصبی شدم . نباید بخش زنان جدا باشه؟؟ تا حالا همچین چیزی ندیده بودم. پرستارهم خانم بود هم اقا و انصافا باحوصله و مهربان بودند. ساعت ۲ بلاخره سرم کذایی من وصل کردن و خوابوندنم رو یک تخت تا هر وقت دکتر بگه. تا ساعت ۴حدودا منتظر بودم. دیگه گرسنگی داشت فشار میاورد بهم مدام چرت میزدم و می پریدم میترسیدم صدام کنن نشنوم. تااااا بلاخره اومدن دنبالم و دوباره اصرار که باید با ویلچر بیایی. رفتیم اتاق عمل شلوارم رو گفتن درارم و بخوابم روی تخت معاینه بعد با بتادین شست و شو دادن. دستیار دکترم اومد برای بررسی مدارکم و ازمایش ها و کلی سوال دیگه در مورد علت عملم پرسید که گفتم برای انتقال جنبنه دو تا ای وی اف منفی  داشتم. و تاکیید کردم چند بار حتی به خود دکتر که حتما باید خراش آندومتر هم برام انجام بدن. دکترم از سر عمل سزارین با دستکش خونی اومد بالا سر من! سعی کرد خوش اخلاق باشه و چندتا سوالم پرسید و رفت اماده بشه که بیاد. گیج و کم فشار بودم فقط دیدم چند تا دستگاه وصل کردن بهم و متخصص بیهوشی اومد دوباره سوال بارونم کرد ببینه هشیاریم چطوریه و به پرستار گفت ۸تا فایده نداره ۱۰ تا براش بزنید و دیگه چیزی نفهمیدم تا دیدم تو یه اتاق دیگه به هوش اومدم و مث چی دارم گریه می کنم!!! هیچی از عمل نفهمیدم فقط زیر دلم به طرز وحشتناکی درد می کرد پرستار اومد بالای سرم گفت خوبی که باگریه گفتم دارم از دل  درد میمیرم گفت الان برات مورفین میزنم. تزریق کرد توی سرم و رفت. دستگاه اکسیژن هم هنوز بهم وصل بود. خوابم برد . اطرافمم پر از تخت بود و دوباره هر کس یه عملی داشت. کنارم یه اقایی رو دیدم که تصادفی بود و مثل تو فیلما کل بدنش باند پیچی بود. 

ماهی کوچولوی من زود بیا که دریای دلم خالیست..🤱🤰👼

نفهمیدم چقدر خوابیدم پرستارم اومد دستگاه اکسیژن رو جدا کرد دوباره حالمو پرسید گفتم سرگیجه دارم. دوباره یک امپول توی سرمم تزریق کرد و رفت. یه نیم ساعت که گذشت با برانکارد هدایتم کردن بیرون همسرمم رو دیدم و با اسانسور رفتیم بخش مامایی. گفتن سرمت باید تموم بشه. و آب جوش سرد شده و اب میوه باید بخوری و تا ادرار نکنی مرخص نمیشی!!! همون ساعت ها شام اوردن سوپ دال عدس هم کنارش بود من فقط سوپ رو خوردم و چقدرررر چسبید. بعدش بردنم دستشویی خیلی خون ریزی کرده بودم تو لباسم ترسیدم. دیگه همسرم رفت دنبال کارای ترخیص. برگه تصویه حساب رو که اورد ساعت ۸شب بود بعدش سرمم رو باز کردن و دیگه اماده شدم برای برگشت به خونه. پرونده ام رو که دیدم فهمیدم که ای وای من سپتوم داشتم و متروپلاستی شدم. هنوز خون ریزی دارم 

داروهام آزیترومایسین، مدروکسی پروژسترون، مفنامیک اسید، استرومارین هستند. ۵ روز به پریودم مونده و روز دومش باید برم پیش دکترم تا ببینم سیکل انتقال رو شروع می کنه یا نه. 

و اما تجربه کلی من:

واقعا نفهمیدم چرا  عملی  رو که توی مطب ها نهایت دو ساعت انجام میدن توی یک بیمارستان خصوصی معروف، یک روز کامل وقت تلف کردن!!! و به نظرم تامیتونید یک مطب خصوصی برای انجام این کار درنظر بگیرین. دکتر من چون خودش انجام نمیداد فرستاد پیش روح الامین اونم سرش فوق العاده شلوغه حتی خانم های سزارینی کلی اذیت شدن... من قبلا توی بیمارستان شهید بهشتی تخمک کشی کردم و اونجام اتاق عمل رفتم همه چیز خیلی سریع تر و منظم تر پیش میره! و از محیط حرفه ایی اونجا با این که دولتی هست خیلی راضی بودم. برای یک عمل ساده  به اندازه یک زایمان و یا مثل کسایی که میخواستن رحمشون رو درارن اذیت شدم. درمورد هزینه هم بخوام بگم با بیمه تامیین اجتماعی ده میلیون که با تکمیلی دانا ۸۰۰ پرداختم و با هزینه های جانبی جمعا ۱/۱۰۰ هزینه کردم.

امیدوارم این مطلب که خیلی هم طولانی شد به دردتون بخوره. یک صلوات برای سلامتی خانوادم و مادر شدنم میفرستید؟؟ ممنونم.

ماهی کوچولوی من زود بیا که دریای دلم خالیست..🤱🤰👼

بعدا نوشت:

معمولا دوره های منظم ۲۸ روزه دارم . بعد از هیسترو روز ۲۶ پریود شدم. بدون کوچکترین درد و انقباض رحمی! خون ریزی هام قبلا غلیظ و لخته ایی بود. بعد هیسترو شفاف و روان . قبلا ۳ روز خون ریزی داشتم و بعد عمل ۵ روز.

این اولین پریود بعد عمل بود تا ببینیم دوره های بعدی چطوره.

درضمن دکتر گفت بعد هیسترو احتمال بارداری خیلی زیاد میشه. 😍


ماهی کوچولوی من زود بیا که دریای دلم خالیست..🤱🤰👼

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز