ولی بعدش رفتن شهر خودشون دنبال خونه
چند بار هم خانوادم رفتن بهشون گفتن
خودمم گفتم و با خواهراش و مادرش در افتادم
بعد خونه ما دو طبقه اس
و شوهرم گفت من پول اجاره ندارم اینا والدینم هام گفتن بیاید همین بالا چند ماه زندگی کنید
بعد شوهرم برداشت سرامیک های خونه کند و