داستا از این قراره این خانوم یه مقدار لباس آوردن میفروشن من برا اینکه کمک کنم یه خوردش رو گرفتم بین فامیل پخش کردم یا هر کی میشناختم
حساباشم دادم دست خودش با شماره تلفن اینا
حالا یه چنتاشون پولو هنوز نریختن .اینم سر من خالی کرد
من انقدر احمق و ساده ام که نگو
قبلا خودش برام تعریف کرده بود که با خواهر شوهرش سر همین لباسا دعوا کرده بوده (آخه شوهرش قبلا شریکش بود)