سلام دوستای گلم هر کی تعبیر خواب بلده بیاد من نزدیک اذان ظهر خواب دیدم مادر شوهرم که ۲ ساله باهاشون قطع رابطم اومدن خونم و به شوهرم گفتن بیا بریم بیایم بعد تو خواب من رفتم دم در خونهی مادر بزرگم رفتم تو خونه دیدم خالم داره یه پسر بچه ۳ ۴ ساله رو کتک میزنه منم زدم تو سره خالم با مشت بچه رو گرفتم از دستش چونهی بچه کبود شده بود رفتم تو یکی از اتاقای خونه مادر بزرگم پره حشره و عقرب و سوسک بود اول ترسیدم اومدم بیرون بعد رفتم تو اتاق با کفش کشتمشون برگشتم دم در دیدم شوهرم ۲ تا بسته دستشه که توی یکیش ۲ تا گردنبند و یه دستبند بود توی یکیش قکر کردم کنجده سفیده گذاشتم دهنم دیدم طلاس تو خواب گردنبند رو در آوردم خیلی بزرگ بود اسم یا مهدی روش نوشته شده بود تو خواب داشتم گردنبند رو میدادم به دختر خاله مامانم تو دلم میگفتم اگه گردنبند رو بدم دستبند رو برا خودم بر میدارم صدای اذان اومد از خواب پا شدم شرمنده طولانی شد یکجا گفتم