بچه الان رفتین صنف خشکشویی تا مجوز بگیریم به اسم من چون شوهرم سربازی نرفته نمیتونه بگیره حالا خانمه ازم پرسید چیزیم یاد داری من راستشو گفتم نه 😐بعدش گفت تا مرحله بعد برو یاد بگیر که عملی ازت امتحان میگیرین باید یاد داشته باشی کارامون که تموم شد اومدیم بیرون شوهرم دعوا کرد که چرا گفتی یاد ندارم و فلان الان میان مغازه میبندن از این حرفا نمیدونم کار درستی کردم راستشو گفتم یا نه 😟😟 بچه ها من اداره جات میریم کلا نمیتونم دروغ بگم همشم شوهرم میگه زرنگ باش و حرفی بزن که به نفعت باشه حتی دروغ اینم بگم شوهرم خیلی زبون داره زود همه رو خام میکنه با حرفاش حتی با این ریئس اتحادیه دوست شده روز اول