2777
2789
عنوان

شوهرم گفت باید دوروغ میگفتی

522 بازدید | 35 پست

بچه الان رفتین صنف خشکشویی تا مجوز بگیریم به اسم من چون شوهرم سربازی نرفته نمیتونه بگیره حالا خانمه ازم پرسید چیزیم یاد داری من راستشو گفتم نه 😐بعدش گفت تا مرحله بعد برو یاد بگیر که عملی ازت امتحان میگیرین باید یاد داشته باشی کارامون که تموم شد اومدیم بیرون شوهرم دعوا کرد که چرا گفتی یاد ندارم و فلان الان میان مغازه میبندن از این حرفا نمیدونم کار درستی کردم راستشو گفتم یا نه 😟😟 بچه ها من اداره جات میریم کلا نمیتونم دروغ بگم همشم شوهرم میگه زرنگ باش و حرفی بزن که به نفعت باشه حتی دروغ اینم بگم شوهرم خیلی زبون داره زود همه رو خام میکنه با حرفاش حتی با این ریئس اتحادیه دوست شده روز اول 

مهم نیست پشت سرمون چی میگن مهم اینه که تو رومون جرعت ندارن حرف بزنن😏

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بفرست بره سربازی 

همچین مردی قابل اتکا نیست

اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم

منم از دروغ متنفرم وقتی دروغ میگم حالم زود لو میده

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792