سلام دوستان
لطفا اگه میتونیین کمکم کنید
امروز رفته بودم خونه ی بابامینا ک مستاجر بابامینا منو صدا کرد و گفت شوهر خواهرت هی میفته دنبالم هی میگه با من دوست شو منم بهش میگم تو زن داری زنت از من خشگلتره برگشته میگه ن اون چیزایی ک من میخوامو زنم نداره تو داری
من زنمو دوس ندارم با لباساشو طلا جواهراش😏 میذارم خونه ی باباش