2777
2789
عنوان

ترس های غیر منطقی یک مادر

182 بازدید | 23 پست

من پسرم شش ماهشه شب ها جدا از شیردهی چندین بار بیدار میشم و بالا و پایین رفتن قفسه سینه اش رو چک میکنم یا اینکه دستم رو میذارم روی بینیش تا حرارت نفس هاش رو حس کنم یا اینکه به لپ هاش دست میزنم ببینم سرده ؟ گرمه؟  چک میکنم ببینم روش پتو هست یا نه .  وقتی با من خونه تنهاییم هی از ذهنم میگذره نکنه بلایی سرم بیاد، از حال برم یا هر چیز دیگه ای و این بچه تنها بمونه .الان که وقتی باهاش خونه تنهام حموم نمیرم اما وقتی کوچیک تر بود اگر حموم میرفتم صدبار شیر آب رو قطع میکردم ، میومدم بیرون نگاهش میکردم ببینم خوابه یا نه و کلی چیزای ریز و درشت دیگه 

من اگر کسی قبلش بهم می گفت اینکارا رو میکنه میگفتم حساسی و هزار تا نصیحت اما من الان دیگه هر چیزی و هر نگرانی که یه مادر راجع به فرزندش داشته باشه رو درک میکنه...

شمام بعد مادر شدن عجیب و غریب شدید؟ 

من دوست آنشرلی ام و دوست تویی که نمیشناسمت :) شخصیت اصلی داستان زندگی تو نیستم اما اینجا کنارتم، برای آرزوها و هدف های خوب تشویقت می کنم، وقتی اشتباه میکنی بهت تذکر میدم ،موقع نگرانی و غصه ها درکت می کنم، به سئوالاتی که میپرسی جواب میدم و برات آرزوهای خوب دارم.                                                    

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

تو خوبی من وخیم تره اوضاعم🤣

چیکارا میکنی؟ من خیلی هاشو اعتراف نکردم🥲

من دوست آنشرلی ام و دوست تویی که نمیشناسمت :) شخصیت اصلی داستان زندگی تو نیستم اما اینجا کنارتم، برای آرزوها و هدف های خوب تشویقت می کنم، وقتی اشتباه میکنی بهت تذکر میدم ،موقع نگرانی و غصه ها درکت می کنم، به سئوالاتی که میپرسی جواب میدم و برات آرزوهای خوب دارم.                                                    
بله مخصوصا بعد دومی🥺🥺🥺

دو تا بچه داشتن خیلی سخت تره نه؟؟؟ چه جوری مدیریت میکنید؟

من دوست آنشرلی ام و دوست تویی که نمیشناسمت :) شخصیت اصلی داستان زندگی تو نیستم اما اینجا کنارتم، برای آرزوها و هدف های خوب تشویقت می کنم، وقتی اشتباه میکنی بهت تذکر میدم ،موقع نگرانی و غصه ها درکت می کنم، به سئوالاتی که میپرسی جواب میدم و برات آرزوهای خوب دارم.                                                    
من مدام افکار منفی به ذهنم میاد 

منم همینم ، یهو نشستم میبینم از فکر و خیال  نشستم دارم عر میزنم

من دوست آنشرلی ام و دوست تویی که نمیشناسمت :) شخصیت اصلی داستان زندگی تو نیستم اما اینجا کنارتم، برای آرزوها و هدف های خوب تشویقت می کنم، وقتی اشتباه میکنی بهت تذکر میدم ،موقع نگرانی و غصه ها درکت می کنم، به سئوالاتی که میپرسی جواب میدم و برات آرزوهای خوب دارم.                                                    

بله دوتاپسر6ساله و4ساله دارم،مدام شب تاصب چکشون میکنم اصلاخواب راحتی ندارم،حتی سرسفره هم من بهشون غذامیدم تامطمئن بشم ک غذاخوردن وسیرشدن،متاسفانه الان دیگه ناراحتی اعصاب گرفتم ازبس وسواسم زیاده

منم پسر کوچیکم ۵سالشه امروز رفته بودم حموم همش با خودم فکر میکردم اگه اتفاقی برا من بیوفته این تنهایی چیکار میکنه ، یا وقتی پسر بزرگم میره مدرسه هر روز پشت سرش چند تا صلوات میفرستم که سالم بره و برگرده، شب ها هم تا صبح چند بار  بیدار میشم روشونو میپوشونم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792