منم حال تورو گذروندم اسی میفهمت ۶ ماه روزگار کارم گریه زاری بود.... اگه مونده بوده الان ۲سال و نیمش بود..... قسمت سختش اینجاس من و دوستم باهم باردار شویم و اون الان بچش کنارش داغش نبینه. میدونی اسی من خیلی ناراحت بودم گریه میکردم تا بعد اون اتفاق چن بار دیدم . زن هایی ک تو زایمان فوت شدن یا فلج شدن و بچه کوچیک بیچاره افتاده خونه این و اون. یا دیدم بچه هایی ک بد از ۱ مله ۲ ماه به دنیا اومدنش ن به دلیلی مریصی چیزی فوت شدن. اونجا بود ک یکم آروم شدم گفتم تو هر کار خدا مصلحتی هست. اگه برا منم میموند ول ی وفتی ۱ سالش بود یا چند ماهش بود فوت میشد دیگ خیلیی خیلییی سخت تر بود. میخام بگم خدا بهتر میدونه دل ببند به حکمتش
خدا برادرو عمو و پسر داییت رو رحمت کنه روحشون شاد باشه
عزیزم دخترت عمرش بدنیا نبوده میدونم برات خیلی سخت میگذره
همین اتفاق برای منم افتاده جنینمو از دست دادم
چند ماه افسردگی داشتم دوباره بچه دار شدم به کل اون جنینو فراموش کردم و الان سه تا بچه سالم دارم خدارو شکر
بارداری بعدیتو انشالله با برنامه برو جلو
منظورم اینه خونه دار بشو و با اسایش و ارامش باردارشو
کلا این خاطرت بد فراموش میکنی مطمئن باش🩷
😭😭😭
اما واقعا ظلمه ک برا زندگی خصوصی آدمها دولت تصمیم بگیره ک حق سقط نداری،ازمایش غربالگری اول ممنوع بشه ک اونم دکترا با عنوانunknownتو برگه میزنن
ی اشتباهی شده عاقا من بچه رو نمیخوام اما من هیچ حقی ندارم براش تصمیم بگیرم
بابا رها باش، حالا انگار 46 تا بچه داری، بچه دوم خیییلی خوبه، بچه های عموی من 6سال فرقشونه اولی کلاس اول و دومی نزدیک یه سال، ینی مداااام باهمن، بازی میکنن، کوچکه از بزرگه یاد گرفته میاد میشینه سر سفره، غذاشو کامل میخوره، باهم کارتون میبینن، درحالی بچه های تک فرزند تا 20 سالگی مادر با قاشق دنبالشه، خوبی هاشو ببین،
