ماجرای کوروش کبیر و پانته آ(نگارالملوک)

همسر این زن آبراداتاس نام داشت. آبراداتاس از طرف نبونائید پادشاه بابل، مدتی بود برای ماموریتی از منطقه دور شده بود و همزمان با دور شدن او، جنگی در منطقه درگرفت و در این جنگ سپاه ایران پیروز شد و این زن زیبا هم به اسارت ایرانیان دراومد.

القصه سرداران سپاه کوروش میرسن به خدمتش و میگن ای پادشاه برای تو یه هدیه ارزشمند آوردیم. کوروش میپرسه چه هدیه‌ای؟ میگن زیباترین زن جهان! کوروش میگه قبل از این که بیاریدش اینجا، بگید ببینم کی هست و از خونوادش بگید. وقتی براش توضیح میدن و متوجه میشه این زن شوهر داره، دستور
میده با احترام در گوشه‌ای از کاخ ازش محافظت کنند تا شوهرش برگرده. همه تعجب میکنن.

یکی از سرداران لشگر به کوروش میگه اعلیحضرت شوهرش که از دشمنان ماست! شما این زن رو بردار برای خودت صفا کن مرد! کوروش میگه تو مرام ما نیست به زن مردم دست بزنیم.نشنوم دیگه از این چرت و پرتا

 یکی دیگه از سرداران میگه حداقل یه بار بذار بیاریمش اینجا ببینش. ولی کوروش میگه نه. ممکنه وقتی ببینمش شهوت جای عقل بهم دستور بده که بهش دست‌درازی کنم. (دمتگرم حاجی)

خلاصه کوروش، پانته‌آ رو می‌سپره دست آراسپ. آراسپ کی بوده؟ مشاور، رفیق قدیمی و همبازی دوران بچگی کوروش. کوروش به آراسپ بشدت اعتماد داشته و می‌دونست آدم مطمئنیه.
مدتی بعد از این که آراسپ محافظت از پانته‌آ رو بر عهده می‌گیره، انقدر این زن جذاب بوده که آراسپ عاشقش میشه. پانته‌آ یه روز خودش رو به کوروش میرسونه و میگه این رفیقت بدبختانه عاشق من شده و داره داستان میشه. یه چیز بهش بگو تا سیفون نکشیدم روش‌..

کوروش خنده‌اش گرفت! میگه دهنت سرویس چون آراسپ همیشه ادعا داشت که در مقابل هوس و شهوت، غیرقابل‌نفوذ هستش و امکان نداره بخاطر زیرشکم، خطای اخلاقی کنه!

 سپس یکی دیگه از سردارانش به نام آرتاباس رو می‌فرسته بره آراسپ رو تهدید شدید کنه که کوروش گفته اگه به این زن شوهردار دست‌درازی کنی مجازات سختی خواهی داشت. آراسپ هم که انصافا آدم خوبی بوده و این عاشق شدنش هم بخاطر زیبایی بیش‌از‌حد پانته‌آ بوده، شرمنده میشه و عذرخواهی میکنه و من‌بعد، خودش رو جمع‌وجور می‌کنه.

چند وقت بعد، آبراداتاس شوهر پانته‌آ از ماموریت برمی‌گرده و متوجه میشه که بله در غیابش جنگ شده و زنش رو به اسیری گرفتند. اول کَف و خون قاطی میکنه غیرتی میشه ولی بعد اخباری می‌شنوه مبنی‌بر این‌که شاه ایران زن آبراداتاس که زیباترین زن جهان بوده رو برای شوهرش نگه داشته. اینه که راه میوفته به سمت دربار کوروش. 

وقتی به شاه خبر میدن شوهر آبراداتاس اومده، شخصا او رو به حضور دعوت میکنه و بهش میگه که ما از زنت مواظبت کردیم و اجازه ندادیم کسی بهش دست بزنه.