توی سرویسای دانشگاهمون یه صندلی هایی هست بالا تر از بقیه ی صندلیاس
یه دختر پسری اومدن نشستن تا اونجا دست پسره زیر دختر و روی رون پسره بود
حالم بد شد واقعا
یه جایی تو زندگیم فهمیدم که خدا مهربونه ولی برای من نه بخشنده اس ولی برای من نه شفادهنده اس ولی برای من نه دست گیرنده است ولی برای من نه اگه موقع خوندن این متن حسکردی که من اشتباه میکنم تو یه انسان خوش بختی قدر زندگیتو بدون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
افرادی که در زمانهی ما هرزگیهای جورواجور رو با وقاحت تمام مرتکب میشن و سینه سپر میکنن و بی هیچ شرمی گناهانی که تو شرع مجازات مرگ دارن رو عادی و حتی زیبا جلوه میدن!
دوست دوران دبیرستانم که دوره دانشگاه از دوست پسرش باردار شد و بچشو بدنیا اورد گذاشت پرورشگاه باز رفت دنبال دوسپسر بازیش :///// منم باهاش کات کردم کامل ادم سالمی نبود
یه حسی مثل خوندن ”بوف کور” برای اولین بار تو هوای ابری …