2777
2789

الانم بعضی وقتا از ذھنم رد میشہ مادوسال پیش رفتیم مشھد رفتیم داخل حرم برا زیارت دست دخترم گرفتم اون موقع دوسالش بود بعد زیارت گفتم بشینم۔ دعا بخونم یہ کتاب دعابرداشتم رفتم بشینم شلوغ بود ھرجا میرفتم خادما میگفتن اینجا نمیشہ خلاصہ یہ جایی پیدا کردم یہ خانم مسن بودن ھمین کہ نشستم بہ دخترم گفتم بیاد پیش مامان بشین خانمہ بایہ نگاہ غضب ناک گفت کجا بشینہ روسرمن بشینہ برید گم شید یہ حرف بد دیگہ ھم زد نمیگم چی بود منم دست دخترم گرفتم رفتم از اونجا شروع کردم گریہ خیلی دلم بہ حال خودم سوخت☹

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب همیشه این جور آدمها همه جاهستن


درعین حال که آدمهای مهربونم همه جا هستن


دیگه نباید فکرتو درگیر کنی


تنبلی تخمدان درمانش اصلاح سبک زندگیه برای اطلاعات بیشتر این پیج رو دنبال کنید و اگه بهتر شدین برام دعا کنیدniloofarpcossupport              لطفا پیج عروسکسازی منو gisoo.arusk رو تو اینستا دنبال کنید واینم ادرس کانالمه @roosidolls حمایت شما انگیزمو برای ادامه تضمین میکنه،

بعضیا از اسلام فقط الکی نماز قران بلدن. درحالی ک حتی معنیشونو نمیدونن . فداتشم غصه نخور 

اسم کاربریم! من نمیدونستم نمیشه عوض کرد وختی نوشتم حالم اصلا خوب نبود . خلاصه شد دیگه .حالا ک شده و نمیشه تغیرش داد برای پدرمادرم فاتحه بخون خداخیرت بده💚

قربونش امام رضا برم 

بعضی خادم ها خیلی بد اخلاق ن 

منم چند سال پیش یه تار مو م بیرون بود اونم عمدی نبود جوری با اون چوب گردگیری زد تو سرم .منم همونجا گفتم این حق الناسه نمی گذرم .همون روز اومد گفت حلال کن گفتم نمی کنم چون شما وجهه دین و خراب کردید .یه تار مو اونم غیر عمدی مثل آدم بگو

خدا وکیلی   عاشق دقدقه هاتم معلوم حال دلت کوک که اینو یادته بنده خدا من زندگیم انقدر غم که نمیشه یاد غم دیروزم بمونم اونوقت تو 2سال پیش یه چی شنیدی سرش تاپیک زدی بابا آفرین

خدایا به کسی انقدر غم نده که راحتی خودش رو تو مرگ ببینه  💞💞💞

همین خانومای پیر بی اعصاب منو از مسجد و حسینیه زده کردن... ۷ ۸ سالم بود با مامان بزرگم می‌رفتم مسجد یع روز مامان بزرگم نتونست بیاد با دختر همسایمون تنهایی رفتیم و صف اول خالی بود رفتیم اونجا‌... یهو یکی از خانوما سجاده منو دوستمو. برداشت پرت کرد صف عقبی گفت شما نمازتون قبول نیست برید عقب وایسید....انقدرررر بهم بر خورد که تا الان که حدودا ۱۸ سال میگذره پامو اون مسجذ نگذاشتم...

میشه یه صلوات مهمونم‌کنی؟؟

اگه من بودم ...😑😑😑😑😑

خداحافظی از کسی که عزیزترین فرد زندگیت است یا حداقل یکی از افراد مهم زندگیت است اصلا خوشایند نیست و لحظه وداع سخت و جانگداز است. عاشقانی که مجبورند به هر دلیلی از معشوقه شان وداع کنند، لحظه خداحافظی و از دست دادن عشق قلبی بسیار سخت است.

چه بی تربیت دلت نشکنه


خوب کردی مثل خودش بی فرهنگی نکردی باید پشتتو میکردی پا نمیشدی

به هر حال همه جور آدمی هست دیگه چی بگیممممم 

خود خادمان خیلی خوبن من با دخترم امسال عید تحویل مشهد بودیم ولی چه حال و هوایی داشت دخترم 8سالشه چادرسفید خاص دوخته شده سرش کرده بود با موهای چتری منم یک شال سفید با چادر روز تقدم نمی‌دونم چرا حس میکردم همه نگاههمون میکنن یک حس سنگینی نگاه داشتم خادمان همش به دخترم میگفتن ماشاالله نذری تسبیح و شکلات و خرما و گیره سر دخترانه گرفتیم با دخترم تنهایی کل حرمو وجب کردیم ،از ته صف زیارت جلو زدیم به اول صف همه از پشت میگفتن بیاییم عقب رعایت کنید اهمیت ندادم گفتم با جلوییام از فامیلامون الکی با دخترم زیارتامونو کردیم واای خدا امام رضا دلم تورو خواست بازم بدجور دلشکسته ام 

هر کس نظری داره و فلسفه ای اگه با فلسفه و نظر شخصی من مخالفی تعارض نکن چون کم پیش میاد نظرمو عوض کنم زندگی خیلی چیزا یادم داد فهمیدم عشق فقط خداست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز