آره منم هنوز دو هفته از ااین داستان میگذره هضمش نکردم
باورت میشه یکساله قهریم پسرشو ندیده زنگم میزنه شوهرم جواب نمیده ؟؟؟
اونم چرا؟؟؟
داستانش طولانیه جاش اینجا نیست من غم و غصمو اینجا نمیگم هیچوقت
ما ازدواج کردیم هزار تومن پول خرج نکرد
کادو نداد
همش شوهرم خودش
موقع عروسیمون گفت من 30 تومن فقط کمک میکنم نگفت قرض
بعد عروسی ما رفتیم پول عروسیو که جمع شد گذاشتیم رو ماشینمون که اونم بیشترشو فامیلای ما دادن ماشینمونو عوض کردیم
بعد دید ما ماشین عوض کردیم پیله کرد پولمو بدین میخوام
مام بعد عروسی دستمون خالی خالی
شوهرم فشار بود روش داغون شده بود
گفت تو زنگ بزن با بابام صحبت کن و...
من زنگ زدم با کلی قربون صدقه گفتم ما دستمون خالیه مگه کلیمونو بفروشیم نداریم و... ما از حقوقمون ماهی 5 تومن میدیم قسطی حساب کنین باهامون برمیگردونیم
اونجا گفت خب بفروشین کلیتونو به من چه مهلتم نمیدم همین امروز بدین و به تو چه ربطی داره بین منو پسرم بوده تو چرا دخالت کردی و... همین
سر این با ما قهره
بخاطر پول اون من رفتم گوشی آیفنمو که بابام خریده بود فروختم پولشو دادیم فکر کن خووودت