من ۱۲ ساله ازدواج کردم دوتا بچه دارم از نداری شوهرم شروع کردم سرمایه اش بیشتر بیشتر شد الان یکی از پولداری شهرمونه ...من اول از خودم بگم که خیلی از خودگذشتگی کردم تا وضع مالی مون خوب بشه غر میزدم دعوا میکردم ولی همش به خاطر دوری همسرم و سختی زندگی بود همیشه بیشتر اوقات سر کار بود ومیگفت بزار پس انداز کنیم بسیار زرنگه و تو این سالها هیچ چیزی به نام من نکرد کارخونه بزرگی داره ولی من بایدبرای تامین نیازهام خودمم کار کنم بچه داری کنم خانه داری کنم ..حالا یه مدته اوایل به شوخی ودیشب بادعوا وبه طور کاملا جدی گفت میخواد زن بگیره ...میگم من و طلاق بده میگه نه باید بچه هامو تروخشک کنی ..یعنی نقش من فقط بچه داری و خانه داری!!!دیشب دعوای خیلی بدی کردیم طوری که برای اولین بار باصدای بلند گریه میکردم همه ی همسایه ها شنیدن دست خودم نبود به رگهای سرم فشار میومد چندبار حالت تشنج بهم دست داده دخترم ترسید..و من تا چند ساعت بی وقفه خیره به دیوار بودم ک نمیتونستم بخوابم احساس میکنم علائمی از جنون داشتم داد میزدم نمیتونستم قبول کنم هوو داشته باشم نمیتونم کنار بیام واون مدام تکرار میکرد من تصمیم و گرفتم ...بیشترعصبی میشدم ..طلاهامو ازم گرفت کتکم نزد ولی تمام بدنم از عصبانیت میسوخت چشمام هم از بالاها پایین به قدری گریه کردم ورم کرده ..میگه کنار میای زمان میبره ..من خیلی ایراد داشتم ولی حقم نبود حداقل طلاقم میداد بعد ...اصلا نظافت شخصیشو رعایت نمیکرد مدتیه به پاهاش دستاش ریش صورتش همه چیش میرسه ...میدونم میگین طلاق بگیر برو ولی من جایی و ندارم تا حالا هم هرچی درآوردم برای بچه هام خرج کردم طلاهامم که برد ...کاش هیچوقت پولدار نمیشد همش فکرم میاد برای زن جدیدش همه کاری میکنه چون ماهانه بالای۱۰۰ م حقوقشه ..دارم دیوونه میشم به دخترم صبحونه ندادم رفت مدرسه ..پسرم گشنه اس دست ودلم نمیاد کاری کنم بدنم دردمیکنه انگار از شب تاحالا ۱۰ سال پیرتر شدم خونه و ماشین و سرمایه هاش همش مال خودشه و اون زن جدید ..چه فکرا که به سرم نمیاد اگه فامیل بفهمه اگه دوستام دشمنام..وای حالم بده ...آنقدر به زانوهم دیشب با گریه زدم خون مرده شده کاش بمیرم و آبروم نره همه میگن بلد نبوده نتونسته شوهرش ازش خوشش نیومده ..یعنی من چی کم گذاشتم از دل وجود برای زندگی و خودش مایه گذاشتم به مادرم بگم سکته میکنه یه خواهر بیشتر ندارم که اونم دوره ..خانواده خودشم که اصلا حمایتم نمیکنن ..یه خونه تو بهترین جلی شهر خریده نکنه خیلی وقته باهمن ..پیر شدم دوستان فقط ۳۲ سالمه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
۳۲ سالته و مثل پیرزنا حرف میزنی؟یعنی چی همه میگن بلد نبوده نتونسته؟
مطمئنم منم یه روز پولدار میشم،شاید بپرسی چطوری که باید بگم ممنون تو چطوری؟ من فقط دوکاربری با نام شکلات فرانسوی دارم،شکلات_فرانسوی و شکلات__فرانسوی،اون شکلات___فرانسوی (با سه خط فاصله) مال من نیست،پس لطفا نپرسید که اون تاپیکا رو تو زدی؟نه من نزدم
آی نگام کرد.روم حساسه.مخاطبش منم.گفته بعدا میگیرمت الان موقعیت جور نیس.گفته خانوادم فعلا ندونن بهتره.بلاک کرد باز انبلاک کرد.ایناهیچکدوم نمیگیرنت جون مادرت فقط مشقاتو بنویس وبخواب...داف زیر سن قانونی😚🥰
میشه کامنت هاتونو پاک کنین میخوام تاپیکو حذف کنم بعضی ها فقط حال آدم و بدتر میکنن
ایکاش طلا هاتو نگه میداشتی
جاشو میدونست کجاست ؟
🇮🇷 پروردگارا، زنانی که خود را پوشیده نگه میدارند، مشمول رحمت و غفران خود بگردان. (مستدرک الوسایل، ج ۳، ص ۲۴۴) حضرت محمد ص (جنگ نبود ، تست حلال و حروم بود)
زن گرفته ؟یامی خوادبگیره؟چراانقدرخودتواذیت می کنی خودتوپیشش انقدرضعیف نشون نده پررومیشه درضمن روزی هرکسی دست خداست نه حتمادست شوهرگاهی بره آدم کف بیمارستانوطی بکشه بهتره ازموندن بابعضی مردهاس