2777
2789

یادش بخیر با یه پسری آشتا شدم تلفنی بچه لامرد بود از این خر پولا

من برا شیراز هستم قرار گذاشتیم همو ببینیم رفتیم پارک ازادی

خودش ایستاده بود کنار نیمکت پارک ملی هم وسایل آورده بود گذاشته بود روی نیمکت

 با خواهرم بودم رفتیم جلو سلام کردیم بس که خجالتی بود سرش رو. بالا نیاورد فقط گفت این وسایل هارو برا شما آوردم یه کم نشستیم اون رفت ما وسایل ها رو باز کردیم کلی خوراکی و عروسک و گل و این چیزا بود با یه جعبه چه توش یه زنجیر خیلی خوشگل بود فکر کردیم بدل هست بعد متوجه شدیم طلا هست از چهرش و خجالتی بودنش خوشم نیومد دیگه جوابشو ندادم رابطه تمام شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792