2777
2789
عنوان

کسایی که خواستگار سنتی دارن بیان

688 بازدید | 70 پست

از کجا میفهمید تو جلسه اول پسر ازتون خوشش اومده

اونایی که ظاهرشون و رفتارو گفتارشون تابلوعه که هیچی

مثلا دیروز یه نفرو برای جلسه اول دیدم زیاد ازم سوال پرسیدا اونوقت مادرش به مادرم گفته بود پسرم نمیخواسته بیاد ما اصرار کردیم🙄چون من شاغلم و ایشون همسر شاغل نمیخوان🤦‍♀️

بعد آخرشم بحثو خودش تموم کرد مثلا یه سوال پرسید و گفت به عنوان سوال اخر...

آخرش گفتم فکرکنم شما دیگه سوالی ندارید گفت بله برای جلسه اول همین مقدار صحبت کافیه...

الان میگم یعنی نظرش منفی بود؟! آخه موقعیتش خوب بود ظاهرمو میدونم پسندید بخاطر اون موضوع میگم...

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

از اینکه مایل ب صحبت بیشتره و سوالای شخصی زیاد میکنه

البته من نظرم اینه که بپرسی از خود طرف که اینجور مواقع که مثلا تو این جلسه شما نظرتون راجب من افکارم عقیدم و.. چی بود 

من خودم نمیپرسم ولی سنتی خوشم نمیاد حس خوبی نگرفتم تاالان یعنی حس میکنم روال اشناییش سخته

 +خدایاشکرت🤍

به درک که میخواد بپسنده یا نه.یکم عزت نفس داشته باشید.فکر نکنید پسرا تموم میشن مگه مادر این آقا نمیدونسته شما شاغل هستید؟

کاربر آقا. زنان به پای هر مذکری نمی مانند ولی برای یک مرد چه کارها که نمی‌کنند.

نمی دونم چند سالته ولی از من به شما نصحیت هیچ وقت به کسی اجازه ندین بصورت سنتی بیان خواستگار اول بیرون با اطلاع خانواده یک صحبتی داشته باشید 

 

به قدری ساکتم حالا؛که انگاری؛درونم حکم؛ آتش‌ بس،و حالِ چشم‌هایم خوب و آرام است.به قدری ساکتم انگار؛میان شهر قلبم صد هزاران مُرده دارد شعر می‌گوید..ببین من ساکتم، این بغض و این آشوب، از من نیست...دلم تنگ است؟ اصلا نیست کسی را دوست می‌دارم؟ نمی‌دارم رها، آرام و معمولی؛ شبیه کلّ آدم‌هامیان موج‌ها چون قایقی؛ بی سرنشینم، بی سرانجامم نه فکری در سرم دارم،نه عشقی در دلم،آرامِ آرامم...- نرگس صرافیان 💓🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💓
پسندیده دیگ گفتم واسه جلسه اول کافیه ینی بعداهم میان 

والا یه خواستگار داشتم پسره تابلو پسندیده بود

حتی همون جلسه اول در مورد مهریه و مدل عروسی صحبت کرد

بعدشم گفت مشاوره ازدواج میایید مشکلی ندارید گفتم نه

رفتن دیگه نیومدن😐

البته بعدها متوجه شدم مقصر خواهرش بوده😐

نمی دونم چند سالته ولی از من به شما نصحیت هیچ وقت به کسی اجازه ندین بصورت سنتی بیان خواستگار اول بیر ...

منم زخم خورده ام

ولی خانوادمم از اونان ک نمیزارن قراراول بیرون باشه افکارشون مال ۵۰ سال پیشه

سرگرمی دیگه  بالاخره یکی ام سرگرمی ش اینه بره خونه مردم بیخودی و برگرده

دقیقا 


چند وقت پیش با مادرم صحبت میکردیم بهش گفتم دیگه اگه برای خواهرم خواستگار میخواست بیاد بگو اول محل کار یا درسش برن ببیننش بعد اگه خواستن بیان خونه والا مردم که بیکار و الاف نیست نصف روز بخاطر اینا از کارو زندگی بیفتن

منم زخم خورده ام ولی خانوادمم از اونان ک نمیزارن قراراول بیرون باشه افکارشون مال ۵۰ سال پیشه

سعی کن باهاشون حرف بزنی قلق شون رو بدست بیاری 


به قدری ساکتم حالا؛که انگاری؛درونم حکم؛ آتش‌ بس،و حالِ چشم‌هایم خوب و آرام است.به قدری ساکتم انگار؛میان شهر قلبم صد هزاران مُرده دارد شعر می‌گوید..ببین من ساکتم، این بغض و این آشوب، از من نیست...دلم تنگ است؟ اصلا نیست کسی را دوست می‌دارم؟ نمی‌دارم رها، آرام و معمولی؛ شبیه کلّ آدم‌هامیان موج‌ها چون قایقی؛ بی سرنشینم، بی سرانجامم نه فکری در سرم دارم،نه عشقی در دلم،آرامِ آرامم...- نرگس صرافیان 💓🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💓
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز