دوستان من چند وقتیه که حس میکنم خانواده شوهرم دوست ندارن من برم و بیام .مثلا همه هرروز خونه مادربزرگ همسرم جمع میشن و هردیقه دور هم هستن ولی من خودم دوست ندارم زیاد برم اونجا چون همه کارمند هستند و میگم شاید بخوان استراحت کنن ولی خواهرشوهر و مادر شوهرم همش اونجا هستن من فقط آخر هفته ها میرم خونه مادربزرگ همسر......هستید بقیشو بگم؟
با اجازه اسی یکی مونده به پست اخرمو گزارش بزنید مرسی
خب کم برو
دوری ودوستی
ای بابا هرچی با ملاحظه تر رفت و آمد بشه حرف و حدیث کمتره
اوه چه اعصابی داری هر هفته
تو یه پا غریبه تری ماهی یه بار برو هر هفته زیاده
دیشب متن خواستم برم اونجا قبلش با خواهرشوهر بازار بودم گفت میرم خونه مامان بزرگ تو چی میخوای بری خونتون؟گفتم ن منم میخواستم برم اونجا تا ۹و۱۰ شب .یهو دیدم قیافش رفت تو هم امروز هم رفتیم بیرون باهمسرم و خواهرشوهرم گفت منو برسونید خونه مامان بزرگ ولی در خونه نه بزارید سر خیابونو خودم میرم.بااینک میدونست منم میخوام برم اونجا شام همیشه آخر هفته ها مارو دعوت میکنن.دیدم هیچی نگفت و پیاده شد رفت.من ک رفتم داخل اصلا تحویلم نگرفت ن خودش ن مادر شوهرم
به نظرم نیازی نیست عروس های خانواده همیشه و همه جا حضور داشته باشن عزیزم
هفته ای یکبار هم اگه برید خونه مادر بزرگ همسر زیاده
چون هفته ای یکبار حضور در خونه مادر همسر کافیه
ماهی یکبار هم خونه مادربزرگ رفتن اکیه
اگرم نرم همسرم دلخور میشه.چون مادرش شبوروز اونجاست میگه ما فقط بخاطر مامانم میریم چیکار بقیه داری .
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
