خیلی دلم گرفته دوس دارم زاربزنم

عزیزم نمیشه ک ی جا میرین همش حواسش ب تو باشه..مردا با زنا فرق میکنن...

این چیزا  یاد دادنی نیست و نمیشه همیشه بهش بگی مراقبت باشه. خیلی زمان میبرن تا یاد بگیره 

وقتی متلک گفتی دیکه ناز کشی نداره که

به نظرم مقصر تویی

توقع بی‌جاییه که بخوای صد در صد توجهش به تو باشه و از کنارت تکون نخوره پس چی از اون عروسی و مهمونی قراره متوجه بشه؟

چقدر بهش گیردادی خب نمیشه که همش بشینه پیشت اوقاتتون رو تلخ کردی واسه هیچی

پیام نده دیگه اصرار نکن 

ولی زهر مار نکن یه عروسی رو ؛تازه نامزد کرده ؛نمیدونه چرا باید انقدر محدود باشه 

نمیدونم ولی من سالها با عشقم بودم...اینو میدونم پسرا از دختری ک خیلی دنبالشون بره و گیر بده بدشون میاد...

حالت بهم بخوره یا نخوره ؛مرد از اینکه دائم زنش تو مهمونی و اینور اونور بهش بچسبه متنفره 

اون دائم کنار توعه ؛تو مهمونی ام‌باز کنارت باشه 

اینجوری خودتو آوویزونش نشون میدی ؛بفرما اینم نتیجه اش 

تو خانواده تو اون بگو بخند شمام نباشی حس غربت نمیکنه خیالت تخت😐😑

این حساسیت رو بذار کنار باعث میشه از الان ازت گریزون بشه مردها برعکس ما خانم ها از پیچیدن زیاد ب دست و پاشون خوشش ون نمیاد ما فکر میکنیم اگر محبت زیاد کنیم مشتاق تر میشن اما باعث دور شودن ازت میشن مرد جماعت نه باید اونقدر تشنه اش بذاری نه اونقدر سیرابش کنی هرچیزی متعادلش خوبه

والا بخدا که تو حساسی ؛ما هم تازه عروس دومادهم خودمون بودیم هم اطراف دیدیم ؛پسره حالا تنها باشه بره پیش خواهرش نگفتیم وااااای😯 ببین لابد با هم‌خوب نیستن؛معلومه پسره دوستش نداره وووو.... اینا خیلی چیز نرمالیه ؛اصلا هم دائم کسی زیر نظرتون نداره خیالت راحت ؛فقط به محض ورود به مجلس مهمه که کنار هم باشید ؛بعدش حالا پسره ۲ مین بره پیش بقیه اصلنم بد نیست 

ربطی به ۱۰ سالم و ۲۰ سال نداره ؛ عروس خاله بابام الان نزدیک ۵۰ سالشه خودش ؛تقریبا ۳۰ ساله ازدواج کردن ؛نمیذاره شوهرش جم بخوره ؛این رابطه سالم نیستا ؛چون ما همه میدونیم خانم وسواس و ترس داره ؛قرص اعصاب مصرف میکنه ؛هیچکسم از دور میبینه نمیگه وای چه عاشق

شوهرت اومد میگفتی عه رفتی پیش فلانی ؛کاش به منم میگفتی بیام ؛اینا سیاست نیستا فقط استفاده درست از کلمات درسته