خسته شدم هی میرم دکتر یه مشکلی میشه یا کیست دارم یا هرچی ماه قبلم ک شوهرم آزمایشش تکمیل نبود بخودمم گفت باید ازمایش تیرویید بدی تا پروسه ای یو آی برات شروع کنیم .
دهنم سرویس شده امروز روز دوم پریودمه شوهرم رفته بود سرکار یه فردا وقت دارم اونم صبح تاظهر من سرکارم 😭 باز رفت تا ماه بعد ... دلم گرفته بخدا ، هرکیو میبینم راحت بی دردسر بچه دار میشه ... من ۵ساله داغون شدم یبارم بارداری پوچ داشتم تا افتاد نفهمیدم ... شوهرم گناه داره حس بد داره بمنم انتقال میشه حسش...
من تو ام یا تو منی منم میخوام برم آی یو آی جاریم ۷ ماهه عروسی کرده بارداره از من قایم کردن گفتن ناراحت میشه 😓😭😭😭😭😭😭🥺🥺🥺🥺
ناراحت نباش گلم تو تنها نیستی منم ۸ساله منتظرم چند وقته مراحل ای یو ای شروع کردین من ازتیرماهه میریم میایم هنوز ازمایشام تکمیل نشده تازه ب مدت دوماه دارو داده اگه باردارنشوم بفرسن ای وی اف هزار بار میگم من دوبار کورتاژ داشتم دارو بدردمانمیخوره باید مستقیم بریم ای وی اف میگن ن باید مراحل طی بشه
سلام عزیزم،اگه آرامش نداشته باشی و استرس داشته باشی روند درمان و بارداری کندتر میشه .
خدا لعنتشون کنه منم خسته شدم از پارسال دارم میرم هی دارو قرص کوفتو زهر میدن من دیگه قرص نمیخورم بخدا چند ناه پیش دوتا تخمک داشتم هرماهم یکی دارم شوهرمم ۱بار آزمایش داده خوب بود گیر دادن ک چون ۶ماه پیش داده باید دوباره بده
عزیزم
درکت میکنم
منم بخوام از سرگذشتام بگم یه کتاب میشه🤣
حاملگی خارج رحمی داشتم لوله مو برنداشت
دوسال بعدش رفتم برا آی یو آی، گفتن لوله ت التهاب کرده باید برش داری..دوباره کاری..
بعدش کرونا شد دوباره یه سال اینا نرفتم
دوباره رفتم گفتن دارو بگیر آی یو آی کنیم
تموم داروهامو مصرف کردم اونهمه نوبت واستادن و برو و بیا ، به اشتباه گفتن که خودت نزدیکی نکن
رفتم سونو گفتن فولیکولات عالیه چندقلو میخوای مگهههه؟؟؟
نزدیکی کردی؟ گفتم نههههه😐خودتون گفتین نکن
گفتن نه اشتباه میکنی برو ۳ماه دیگه بیا
رفتم پشت سرمم نگاه نکردم چون مرکزش دولتی بود الکی میبردن میاوردن بی شرفا
خلاااااصه
کلا قیدشو زدم تا این سری تصمیم گرفتم برم مرکز خصوصی ، که درکمال ناباوری خودم حامله شدم خدا رو هزاربار شکر
اینا رو گفتم فکر نکنی تنهایی
ولی یه جایی یه وقتی قسمتت میشه
چمیدونم بعضیا انگار برا داشتن بعضی چیزا باید بیشتر از بقیه تلاش کنن ناامید نباش
من بیچاره از همه دیرتر شوهر کردم خوشگل تر از همه فامیل بودم دیر رفتم دانشگاه درس خون تر بودم خیلی دیر رسیدم ب همه چی چندروز پیش تولد۳۰سالگیم بود دیگه اصلا دلم نخاست تو ۳۰سالگی بچه داشته باشم حس کردم یه مامان پیرم
میدونی؟منم گاهی وقتا فکر میکنم اگه اون حاملگیم اونجوری نمیشد حداقل بچم ۳سالش بود...کاری از دستم برمیاد ولی؟نه...
منم نالیدم
کفر گفتم
ب همه گفتم بچه نمیخوام فعلا
ولی خدا از دلم خبر داشت
ایشالله هم برای تو بگذره روزای سخت
من درکت میکنم
برات دعا میکنم برسی ب هرچی میخوای
