امروز سر کلاس از خستگی داشت میمیرد گرفت خوابید بعد گفت دو شیفت کار میکنم دانشگاهم میام اصلا خیلی خسته میشم بعد گفت تو کار نمیکنی گفتم خانوادم اجازه نمیدن بابام مخصوصا بعد گفت از کجا میاری پس خرجتو گفتم هرچی بخوام بابام ماه به ماه میزنه به حسابم نمیدونم حرصش گرفت لجش گرفت تا کی میخوای مفت بخوری بچرخی برو سرکار خرجتو خودت بده پدرش فوت شده حالا وضعشون خوب نیست منم گفتم بابام اجازه نمیده تا قبل تموم شدن درسم کار کنم میگه کاذبخ بعد یهو گفت مفت خوری عادت کردی فکر کنم سه چهار بار گفت
بهشم گفتم درسم تموم شه میره سر کار متناسب با رشتم ولی هی چند بار گفت مفت خوری فلانی تو عادت کردی
حسودی کرده مطمئن باش 🖐️
دلم سوخت پدرش نیست تو چیزی نگو گلم
شعلش چیه مگه
حسودی کرده
بگو تو که خرجمو نمیدی که بهت بدهکار یاشم
حق بده بهش ناراحته
چه بی ادب
به کسی ربطی نداره که
بوی حسادتش تا این جا هم اومد
مطمئن باش آرزوش بود جای تو باشه :)
فردا بهش کم محلی کن پرسید چیزی شده بگو در شأن شما نیست با یه مفت خور همکلام شی
حالا مگه اون خرجتو میده انقد فشار میخوره
حسوده فقط
من اگه جات بودم به کسی که پدرش فوت شده نمیگفتم بابام ماه به ماه میزنه به کارتم تا اون بیشتر احساس خلا و کمبود کنه و خودم حس برتری
مشخص زورش اومده دیگه
با میتونستی جواب بدی جوابی که بسوزه ولی خب دلش میشکنه بیخیالش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
