سلام لطفاً بگید چیکار کنم شوهرم خیلی به خانواده اش وابسته واین منو اذیت میکنه
به خودت وابستش کن
شاید شما خیلی حساسی
هر آدمی به خانوادش وابسته هس
حالا یکی کمتر نشون میده یکی بیشتر
چ اشکال داره طرف مثبت ماجرا ببین ک خانواده دوسته
وتوهم میتونی براش عزیز بشی ودوست داشته باشه
سیاست زنانه یادت نره
خیلی اذیت میشم چون همش میره خونه مامانش همه‌ی کارشون با شوهرمه رفت وامدشون با شوهرمه حتی خواهرای متاهلش احساس میکنم به اونها بیشتر اهمیت میده منم اگه حرفی بزنم میگه تو حسودی
خب خانوادشن اگ بااونا رفت امد نکنه
رفیق باز باشه خوبه؟؟؟
بزار رفت امد کنه توهم کنارش باش
باهاش صحبت کن بگو من بیشتر بهت نیازدارم
شرایط احساسیم جوری ک میخام توبیشتر باشی
کنارمی حالم خوبه
ارامش دارم
حرف زدن خیلی خوبه راهش پیداکن خواسته هات بگو
اینم یادت باشه هرکسی جای خودش داره خواهرش ومادرش ی جایگاهی توزندگیش دارن تو ی جایگاه دیگ
خونمون رو تازه درست کردیم اصلا قبول نمیکنه که از خانواده اش دورباشه
عزیزم می‌دونم که با خانواده باشه خوبه ولی زیادیش داره منو از درون خرد میکنه امروز که هوا خیلی خوب بود با خانواده اش رفته بیرون من از استوری های خواهراش متوجه شدم حتی به خودش زحمت نداد که بهم بگه با ماشین من با خواهراش رفته اگه شما جای من بودین دلخور نمیشدین از بس باهاش حرف زدم خسته شدم امروز دیگه هیچی نگفتم خودم رو زدم به خواب انتظار داشت قهر کنم ولی هیچی نگفتم
اگه نمیتونی باخودش حرف بزنی
بایکی ک روش تاثیر داره حرف بزن
هکین خواهرش به‌اون نزدیک شو
بگو من دوس دارم بیشتر باهاتون باشم
توجمع باشم
شما موقعیت بارداری من میدونید باداداشتون حرف بزنید
قهر فایده ای نداره حرف بزن
ببین چرا توجه اش ب تواینجوریع
چی دلخورش کرده
خیلی خون سرده اگه دعوا کنم داد بزنم بگم این کارات داره منو دیوونه میکنه بازم ساکته ومن بیشتر اذیت میشم جوری که آخرش خودم پشیمون میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
