من و مامانم امروز اسنپ گرفتیم خواستیم بریم خانه یکی از اقوام ،خانه اشان ته شهر بود .بعد مامانم به راننده گفت سرعتت را کم کن که اینجا از کوچه بپیچی .این تا اومد بپیچه دیر شد و نپیچید .مامانم ترسید بلند گفت خانم با شمام بپیچ.حالا ته شهر ...ما خیلی ترسیدیم .بعد زنه با لوکیشن دور زد و بردمون در خانه ..ما هم گزارشش را زدیم
📌وقتی به داشتن اعتماد بنفس عادت نداشته باشی اعتماد بنفس بنظرت نوعی مغرور بودنه📌وقتی همیشه منفعل بودی قاطع بودن مثل خشونت به نظرت میاد📌وقتی عادت نکردی نیازهات فراهم بشه اولویت دادن به خودت برات مثل خودخواهیه📌اینو گفتم که بدونی دایره ی امن تو همیشه معیار خوبی برای رفتارت نیست
وای خدا مگه چیکار کرده اسنپ خیلی وقتا لوکیشن درست به اون بنده خداها نمیده من حتی بوده طرف آقا بوده یه خیابون کاملم رد کرده خودم بهش گفتم اشتباه رفتی از اینجا برگرد چرا گزارش بزنم خدا خوشش نمیاد با نون و درآمد یکی بازی کنم
مردمو از نون خوردن نندازین تا نیاز مالی نداشت نمیومد اسنپ عجبا
دوست داشتن کـه عیب نیست بابا جان😍دوست داشتن دل آدم را روشن می کند😊اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می کند🤐اگر از حالا دلت بـه محبت انس گرفت🤩سفر کن بـه هیچکس هم نگو🤗یک رابطه عاشقانه را زندگى کن و بـه هیچکس هم نگو!🤗 شاد زندگىکن و بـه هیچکس هم نگو🤗 آدمهـا چیزهاى قشنگ را خراب میکنند😉جبران خلیل جبران
بعد هم یک طوری رفتار کرد که انگار طلب داشت ،یک، شما به چه درد می خورین خاصی تو نگاهش بود ...
حق داشت😂
دوست داشتن کـه عیب نیست بابا جان😍دوست داشتن دل آدم را روشن می کند😊اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می کند🤐اگر از حالا دلت بـه محبت انس گرفت🤩سفر کن بـه هیچکس هم نگو🤗یک رابطه عاشقانه را زندگى کن و بـه هیچکس هم نگو!🤗 شاد زندگىکن و بـه هیچکس هم نگو🤗 آدمهـا چیزهاى قشنگ را خراب میکنند😉جبران خلیل جبران