من شوهرم هایپر مارکت بزرگ داره . اصلا جایی نمیتونیم با هم بریم
حوصلم سر میره . شب ها تا ۱۰ و نیم یازده بازه . بیاد خونه هم خسته هست جرات ندارم بگم . دلم مسافرت شب گردی میخواد . 😔😔😔😔 ماشینشم فروخته . دلم خیلی مسافرت و دور دور میخواد . مجردم هم بودم . خانواده ام اهل مسافرت گردش نبودن ب امید اینک روزی ازدواج کنم اقا منو ببره ازدواج کردم شغل شوهرم اینجوریه نمی تونه تکون بخوره. تا حالا مسافرت نرفتم. بعش گفتم با هم یه روزه بریم مشهد گفت نمیتونم فعلا .گیر نده. 😔😔