سلام کسی میتونه این خواب من رو تعبیر کنه
چون از ذهنم بیرون نمیره
وارد یک خونه ی قدیمی شدم که توش سمنو پزون بود برای حضرت فاطمه.همه میومدن دیگ رو هم میزدن و منم رفتم هم زدم بعدش رفتم روی ی بلندی ک توی همون حیاط بود ی قبر روش بود ولی قبر سنگ نداشت و فقط روش خاک بود منم دلگیر بودم و همینطور ک تو فکر بودم داشتم با ی بیل کوچیک خاکارو همینجوری این طرف و اون طرف میزدم و غرق افکارم بودم و تو دل خودم می گفتم حضرت فاطمه اگر حاجت منو بدی منم همین کار و می کنم و نذری میدم.همون لحظه شروع کرد نم نم بارون باریدن.گفتم حضرت فاطمه ی نشونه ای بهم بده و نشونم بده که حاجتمو میدی و کمکم می کنی تا این رو گفتم بارون شدت گرفت.
ممنون میشم اگر بگید